یادداشت ها

دسته: تخصصی
۱۸ دى ۱۳۹۰

از :پویا پیرحسینلو - تئاتر درمانی کار کیست ؟ و چرا باید صورت بگیرد! آیا یک هنر اصلی و متعالی است و یا یک استفاده تکنیکی و ابزارگونه از هنر توسط روانپزشکی یا پزشکی و ... با اولین نگاه به "تئاتر درمانی" متوجه دو کلیت اصلی آن می شویم. اول مسئله تئاتر است که یک هنر اصیل است و توسط هنرمندان صورت می گیرد. اما در سمت دیگر ما با مسئله درمان مواجه ایم، امری که به شکل مرسوم آن توسط یک متخصص و پزشک صورت می گیرد و حتی در بعد روانی آن ما با یک روانپزشک یا یک روانشناس طرف هستیم. اما تئاتر درمانی کار کیست ؟ و چرا باید صورت بگیرد! آیا یک هنر اصلی و متعالی است و یا یک استفاده تکنیکی و ابزارگونه از هنر توسط روانپزشکی یا پزشکی و ... بشر بیمار: انسان های نخستین و به طور کلی کلیه حیوانات ( شاید بیشتر پستانداران شبیه به انسان ) دو عکس العمل طبیعی نسبت به مشکلات و خطرات آزار دهنده بیرونی از خود بروز می دهند. یا به آن حمله ور می شوند و درصدد نابودی آن بر می آیند و یا از آن فرار می کنند ! در واقع یک انسان بدوی غار نشین وقتی مورد هجوم یک خرس قرار می گیرد اگر یارای مبارزه داشته باشد به مبارزه بر خواهد خواست(خواه به پیروزی رسد، خواه به شکستی محلک رسد) و یا از آن جا فرار می کند (خواه دائمی از آنجا مهاجرت کند و یا با حصول امنیت به آنجا باز گردد). اما انسان امروز چگونه ؟ یک دانش اموز پاسخش به پرخاش های معلمش چیست ؟ او را خواهد خورد؟ و یا از مدرسه فرار می کند ... خیر او در آن مدرسه خواهد ماند، و لبخند خواهد زد و روزگار سپری خواهد کرد. و این رفتار ایست که از طبیعت او دور است. و او هر شب در ذهن خویش شکم معلم را خواهد درید ... و هرشب ارزنی به انبار روان خسته اش افزون خواهد شد ... و اما تئاتر ! نمی توان گفت که در تمامی نمایش ها کاتارسیس صورت می گیرد، اما اگر قول ارسطو را محترم بشماریم در نمایش های تراژیک ( امروزه شاید در تمام نمایش ها) ی موفق با همزاد پنداری بین مخاطب و شخصیت های داستان نوعی کاتارسیس و تخلیه روانی صورت می گیرد! پس شاید تمامی این انسان های مدرن زمانه ما از مشکلات روانی ( خواه مشخص و آشکار و خواه در پس ضمینه های درونی ) رنج می برند، و یکی از درمان های آنها که همواره جاری است همانا تئاتر است ! ( و حتی سینما، که در واقع کلیه آثار نمایشی دارای مخاطب ) اینگونه است که از نگاه من روند درمان در دنیای هنر های نمایشی ما در جریان است! و تئاتر نه به عنوان یک وسیله که به عنوان یک هنر اصیل نه در خدمت هنر درمانی که درمان را در دل خویش دارد. حال با این دید شاید راحت تر بتوان وارد معنی خاص تئاتر در مانی شد. هنرمندی که روزگاریست در مانگر است، حال راحت تر می تواند و هدف گذاری جزئی تر و اندیشه های سترگ تر به درمانی خاص برای گروهی خاص دست بزند ! البته این نکته مهم است که در نظر داشته باشیم حوزه هنر درمانی تنها بیماری های روانی نیست! به عنوان مثال هنر درمانی در سرعت بخشیدن به درمان کودکان سرطانی بسیار موثر دیده شده. علت آن بر داشته شدن سد های روحی بیمار در مواجه با بیماری است. بیماری که در او امید دوباره زنده شود، ناراحتی های روحیش تخلیه شود، و از موهای ریخته اش خجالت نکشد که بلکه حس شباهت کند با قهرمان یک اثر نمایشی که آگاهانه برای او به نمایش در آمده است، یک قدم بلند رو به بهبودی برداشته است. تجربه هایی که بیشتر در کشور صورت گرفته در حوزه های نمایش درمانی بیشتر نزدیک به بازی درمانی بوده است. اما با توجه به فیزیک بدنی بیمار و وضعیت درمانی و نوع بیماری او می توان روش های مختلفی برای بیمار در نظر گرفت. گاه مفید است که بیمار به عنوان یک بازیگر حتی در نقش خویش فرو رود، و آن را بازی کند و درست آنجایی که در زندگی واقعی نمی تواند کاری بکند، در متن نمایش دست به خلق آن عقده ی نهفته خویش زند. و گاه لازم است که بیمار مورد خطاب یک نمایش قرار بگیرد.