یادداشت ها

دسته: تخصصی
۰۶ آذر ۱۳۹۲

دفعه اولی که او را دیدم در جمع دوستانش بود. دوستانش که می گویم یعنی جمعی بیش از ۲۰نفر که هرکدام معلولیتی داشتند یکی کمتر و دیگری با شدتی بیشتر. دختری جوان حدود ۲۳ساله که روی ویلچر نشسته بود. آن روز در جلسه گلایه داشت از بی مهری های مردم و نگاه هایی که متاسفانه گاهی از روی ترحم است و دلش پر بود او نمی توانست روی پاهایش حتی برای دقایقی بایستد... اما بار دوم که دیدمش او و دوستانش در قالب یک گروه تئاتر، اجرا داشتند تئاتر که به پایان رسید همه عوامل اجرا کنار هم ایستادند، او هم بود روی همان ویلچر اما ... دست هایم را روی دسته های صندلی فشار می دادم، چیزی انگار هیجان را بر جانم می پاشید؛ احساس می کردم پاهایم بی حس شده اند، لحظاتی گذشت، به خودم آمدم هنوز هر دو دستم را روی دسته های صندلی فشار می دادم و تلاش می کردم روی پاهایم بایستم، ناخودآگاه کمی از روی صندلی بلند شدم...این عین واقعیت بود یک همذات پنداری عمیق با او... بلند شد، اول از دوستانش کمک گرفت و بعد اگرچه با سختی اما ایستاد و من احساس می کردم گویی پس از سال ها ناتوانی، توانسته ام بایستم روی پاهای خودم... و درمان مگر جز این است که عارضه ای، آسیبی، بیماری و نقصی در جسم آدمی رفع شود؟ او توانست بایستد و این توانستن را مرهون هنر تئاتر است. این گروه تئاتر که همگی در نقطه ای با هم اشتراک دارند و آن معلولیت است، روی باور «نمی توانم» یک ضربدر قرمز بزرگ کشیده اند و «می توانم» را به نمایش گذاشته اند در برابر هزاران چشم.بازی درمانی، هنردرمانی، نمایش درمانی، تئاتر درمانی و ... تعابیری است که بسیار به گوش ما می خورد، با بازی، هنر، نمایش و تئاتر آشنا هستیم، درمان هم که همه مان را یاد بیماری و عارضه می اندازد،اما واقعاً ترکیب این دو باهم تا چه اندازه با معنایی که به ذهن متبادر می شود، منطبق است؟ چند سالی است بحث تئاتر درمانی برای معلولان در کشور ما هم مطرح می شود. گفته می شود بنیان گذار تئاتر درمانی «مورنو» روان پزشکی است اهل رومانی، اما «مجید امرایی»، نویسنده و کارشناس ارشد هنرهای نمایشی ردپای آن را در آثار و کارهای ابوعلی سینا جسته و معتقد است در تاریخ ادبیات کهن ریشه های قابل توجهی از این موضوع به چشم می خورد. امروزه تئاتر درمانی به عنوان شیوه ای موثر و روشی جدید در توانبخشی و درمان افرادی به کار می رود که دچار عارضه های روحی و روانی و یا جسمانی هستند. این شیوه در کشورهای زیادی به خصوص کشورهای اروپایی، آمریکایی و کشورهای اسکاندیناوی به عنوان روشی موثر در درمان افراد به کار می رود. در ایران هم طی سال های گذشته در بسیاری از مراکز توانبخشی برای معلولان و مصدومان جنگی منشاء درمان موفقی بوده است.برای گفت وگو با گروهی که با تئاتر درمانی توانسته باشند بر معلولیت خود غلبه کنند، سراغ گروه باران رفته ام. در جمع آن ها که قرار می گیرم لبریز از حس همدلی می شوم. گرچه معلولان زیادی هستند که با معلولیت خود کنار آمده اند ولی به هر حال، هر معلولی با مسائل و مشکلاتی که زاییده پدیده معلولیت است مواجه است که برای بسیاری از معلولان پیامدهایی مثل افسردگی دارد که باعث می شود از زندگی لذت نبرند و با رنج و اندوه روزگارشان را سپری کنند، در این گروه افرادی وجود دارند که برای فهم صحبت هایشان باید یکی از دوستانشان حرف های آنها را برایمان دوباره بیان کند، گاهی حرکات دست و پای آنها ، در اختیار خودشان نیست، وقتی «حمید کیانیان» سرپرست این گروه تصریح می کند که این گروه، کار تئاتر انجام می دهند و به کمک این هنر توانسته اند بر بسیاری از باورهای ناتوانی و رنج هایشان غلبه کنند، در دلم می گویم که خوب در تئاتر هر کسی نقشی برعهده دارد و پیامی منتقل می کند ولی واقعاً این فرد ممکن است از عهده ایفای چه نقشی برآید؟ و پاسخ سوالم را می گیرم وقتی اجرای تئاتر آن ها را می بینم، «اعجاز توانستن» را کاملاً درک می کنم.کیانیان، کارگردان و سرپرست این گروه می گوید: تئاتر درمانی، زندگی بدون بازخورد است. واکنش های بیرونی وجود ندارد، قضاوت های بیرونی براساس رفتارهای ظاهری ما رخ می دهد و به همین دلیل همواره ما یک شخصیت اجباری برای خود می سازیم. او در ادامه تصریح می کند: تئاتر درمانی موجب تخلیه بیرونی فشارهای روانی می شود فضایی ایجاد می شود که فرد رفتار واقعی اش را نشان می دهد ولی انتظار بازخوردی ندارد. افراد معلول به خاطر شرایطشان فشارهای زیادی را تحمل می کنند و در درونشان رنج و خشمی نهفته است که در این فضا احساس واقعی شان را نشان می دهند و کسی قضاوتی درباره این رفتارها نشان نمی دهد.دارم به سخنان کیانیان فکر می کنم و این که اجرای تئاتر حتی برای افراد سالم هم کار واقعا سختی است، چطور این گروه می توانند با این انسجام و به راحتی هنرشان را به نمایش بگذارند. کیانیان اشاره می کند: تئاتر موجب شکل گیری اعتماد به نفس در فرد می شود چون تنها هنری است که در آن هنرمند و مخاطب هم زمان در یک جا و در یک لحظه حضور دارند. وی کارکرد دیگر تئاتر را «شناخت خود» و در پی آن پذیرش واقعیت می داند.کیانیان به نکته جالب دیگری هم اشاره می کند و آن درمان تماشاگر تئاتر است و تاکید می کند که این اتفاق ها به صورت متقابل و دو جانبه کار درمان را انجام می دهد.گروه تئاتر «بچه های باران» در کنار تئاتر کارهای دیگری هم انجام می دهند مثل سفرهایی که با هم می روند و در تمامی این فعالیت ها، هرچه بیشتر به توانایی های خود پی می برند. با توضیحات وی درمی یابم که «بچه های تئاتر باران» با بهره بردن از اصول گروه درمانی که در تکنیک های درمان های روان شناختی مورد استفاده واقع می شود، فضایی روان، سالم و امن برای خود ایجاد کرده اند. کیانیان در ادامه توضیحاتش، می افزاید: در گروه درمانی افراد از حرف به رفتار می رسند اما در زمان ایفای نقش در تئاتر همه چیز از رفتار فرد شروع می شود. کیانیان در پایان سخنانش نقدی هم به جشنواره تئاتر معلولان دارد و از این که افرادی که به بازبینی تئاترها می پردازند با مقوله معلولیت و فضای معلولان آشنایی ندارند، ناراضی است و جمله پایانی اش این است: «من برای معلولان کار نمی کنم، من با معلولان و کمک آن ها برای جامعه کار می کنم.»

«مجید امرایی» نیز از فعالان حوزه «نمایش درمانی» است و در کارنامه اش هم تالیف کتاب مرتبط با این حوزه را می توان دید و هم فعالیت های نمایشی به منظور درمان گروه های مختلف که با حضور و همکاری روان پزشکان انجام گرفته است مثل کار با جانبازان دفاع مقدس، کودکان معلول و کودکانی که مبتلا به سندروم داون هستند. وی در گفت وگو با خراسان بر کاربرد تعبیر «نمایش درمانی» تاکید می کند و می گوید: در تئاتر ملزوماتی وجود دارد مثل متن، تماشاگر، گروه بازیگران صحنه، کارگردان و جماعتی که برای دیدن تئاتر می آیند اما نمایش درمانی، تئاتر و تماشاگر محور نیست بلکه کسانی که دچار مسئله ای هستند با تکیه بر گروه درمانی وارد این فضا می شوند. امرایی با بیان این که در کشور ما کار تئاتر درمانی را به اشتباه انجام می دهند، ادامه می دهد: در نمایش درمانی فرد یا گروه در موقعیت و شرایط نمایشی قرار می گیرد و این طور نیست که براساس متن خاصی دیالوگ هایی را بیان کند و فقط موقعیت خاصی برای او ایجاد می شود تا آزادانه و با تکیه بر بداهه سازی به تخلیه روانی برسد. وی ادامه می دهد: شاید نقطه مشترک تئاتر و نمایش درمانی «بازی» باشد، ما در نمایش درمانی قوانینی وضع نمی کنیم.در ادامه امرایی به نکته جالبی اشاره می کند و آن درمان فرزند پادشاه یا امیر شهر ری به دست بوعلی سینا با استفاده از فن «نمایش درمانی» است . امرایی از آیین های نمایشی مختلفی که در سراسر دنیا وجود دارد، یاد می کند و آن ها را ریشه های نمایش درمانی می شناسد با تاکید بر این که هیچ کدام آن ها تئاتر نیستند. وی از تکنیک های «صندلی داغ» و «غرقه سازی» به عنوان بخشی از کارهای درمانی این مقوله یاد می کند و یادآور می شود: نمایش درمانی به فرد، انسانیت و ارزش های او را یادآور می شود. (منبع روزنامه صبح خراسان)