یادداشت ها

دسته: تخصصی
۲۱ شهريور ۱۳۸۹

از : شراره گل محمدی تئاتر یک بازی جمعی است. بسیاری از عناصر موجود در تئاتر با عناصری که در بازی وجود دارد مشترک هستند و شاید به همین دلیل است که در زبان انگلیسی برای هر دو فعالیت تئاتر و بازی، یک واژه استفاده می شود. تئاتر همان بازی است که شاید تنها تفاوت میانشان محدودیت و قانونمندی تئاتر نسبت به بازی است. بازی برای کودک، حس آزادی عمل بیشتری را به همراه دارد و او به راحتی می تواند به تخیل خود اجازه دهد تا در مسیر دلخواهش به حرکت درآید. به همین دلیل بازی نمایشی و نمایش خلاق، بهترین گونه نمایش کودک است و در مقایسه با نمایشی که از متن به اجرا می رسد و محصول نهایی آن اجرا در برابر تماشاگران است، از اهمیت بیشتری در جهت رشد، آموزش و پرورش کودکان برخوردار است. بازی، درمانگر است. انسان با بازی، اضطراب را از خود دور می کند. بازی نیروهای سرکوب شده روان انسان را که گهگاه به صورت عقده در آمده اند، رها می کند. او با بازی، حد اقل در خیال خود نیازهایش را بر طرف می کند، الگو می سازد، نماد می آفریند و با الگوها و نمادهایی که خود آفریده، زندگی می کند و خود را به تعادل می رساند. غیر از توان بیان آگاهی ها و احساسات به صورت کلامی و یا حرکتی که از دستاوردهای بازی است، بازی در درمان اهمیت دارد. مشکلات کودکان در روابط اجتماعی دست کم تا حدودی نتیجه عدم درک دیگران و نداشتن مهارت در مشکل گشایی اجتماعی است و یافتن راه حلهای مختلف در موقعیتهای اجتماعی، درک عواقب اعمال دیگران و درک روابط علت و معلولی بین اعمال و عواقب آنها به بهداشت روانی کودکان کمک می کند. مارگارت لونفلد می گوید: بازی ابزاری است برای برقراری تماس کودک با محیطش و این همان نقشی است که کار در زندگی بزرگسال دارد. بازی پلی است بین خودآگاه کودک و تجربه عاطفی او و این همان گفتگو، درون نگری، فلسفه و دین برای بزرگسالان است. بازی نمایش دهنده جلوه بیرونی زندگی عاطفی کودک برای اوست. یعنی همان کاری که هنر برای بزرگسالان می کند. با تعاریف فوق می توان به این نتیجه رسید که آنچه به عنوان بازی برای کودک از آن یاد می کنیم نیاز روحی و همیشگی انسان در تمام طول زندگی است و دردوره های مختلف سنی تنها در قالب و نامی دیگر گذاشته می شود. آنچه فرد را از فشارها، بحرانهای عاطفی و عواطف سرکوب شده می رهاند همان چیزی است که در سنین و شرایط مختلف عنوانهایی نظیر کار، اندیشه، هنر و... را از آن خود می کند. عناوینی که در تعریف مفهوم بازی ارائه می شوند.برخی بازی را تنها وسیله ای برای تفریح کودک قلمداد می کنند در صورتی که این فعالیت، جدی ترین و پر اهمیت ترین فعالیت کودک است که قابل ارزشیابی است. وقتی کودک خردسال نمی تواند افکار و عقاید خود را به طرق مختلف از جمله کلام و گفتگو بیان کند، از طریق بازی، خود را ابراز می کند. بنابر این اگر این فعالیت در کودک با دقت بررسی شود، می توان از آن در جهت رفع مشکلات، ناهنجاریها، آموزش و رشد فکری کودک بهره فراوانی برد، زیرا کودک از راه بازی، آزمایش و تجربه می کند، نتیجه می گیرد و می آموزد. بازی، قدرت خلاقیت، تمرکز و ابداع را در کودک پرورش می دهد و به او در کشف رابطه میان اشیاء و آنچه در پیرامونش است کمک می کند.از آنجایی که هدف این نوشتار، بررسی تأثیر تئاتردرمانی بر درمان و آموزش است، به بررسی بهترین نوع بازیهای درمانی که همان بازیهای نمایشی است می پردازیم؛ کودکان علاوه بر اینکه علاقه مند به تقلید از بزرگترها هستند، بلکه دوست دارند که مانند آنها لباس بپوشند یا گفتگو کنند. پسر در خانه مانند پدر به روزنامه خواندن می پردازد و دختر، کفشهای مادر خود را می پوشد.همچنین در مدرسه، کودکان به نمایش درآوردن داستان را بیشتر از خواندن یا شنیدن داستان دوست دارند. مهمترین بازی که درآن احساسات، نیازها و عواطف کودکان امکان بروز می یابد، بازی نمایشی است. در بازی نمایشی، کودک از خود بیرون می آید و متوجه پیرامون خود می شود. بازی نمایشی سبب آشکارسازی شخصیت کودک می شود و از نقطه نظر بازی درمانی بسیار مهم است. کودکان پرخاشگر با پرداختن به بازیهای نمایشی به آرامش می رسند زیرا همه خشم و پرخاشگری خود را با نقشهایی که در بازیهای نمایشی ایفا می کنند، بیرون می ریزند. مانند شمشیربازی و نقش پدر خشن در نمایش.از ویژگیهای مهم بازیهای نمایشی که نقش مهمی را در این فرآیند ایفا می کنند می توان به تخیل، آزادی، باور، وانمود کردن و در مرحله آخر، درمان اشاره کرد. کودکان کمتر از سه سال به صورتهای مختلفی تخیل خود را وارد بازیهای نمایشی می کنند مثل استفاده پیچیده از اشیاء و ساختن موقعیتهای تخیلی توسط آنها مانند صحبت با عروسک یا به جای عروسک صحبت کردن، استفاده از نامهای خیالی و انجام رفتارهای تخیلی مثل تصور غذا در یک ظرف خالی و نشستن روی صندلی به جای ماشین سواری.قید «بازی» و بازیهای نمایشی، توانایی کودک را برای فرار از واقعیت و محدودیتهایی که واقعیت بر او تحمیل می کند افزایش می دهد و کودک با احساس آزادی ای که به دست آورده می تواند بر موقعیتها و رفتارهایی که او را از زندگی واقعی می آزارد فایق آید و موجب تحقق یافتن آرزوهای خود شود. او آنچه را می خواهد در بازی خود می سازد و آنچه را نمی خواهد، از خود دور می کند و تنها برای لحظاتی که در بازی به سر می برد احساس آزادی و خوشبختی می کند. به همین دلیل است که بازیهای کودکان گاهی ساعتها به طول می انجامد و آنها مایل به تمام کردن آن نیستند.«باور»، از دیگر ویژگیهای بزرگ بازیهای نمایشی است. کودک در بازی نمایشی موقعیت را باور می کند، خودش را باور می کند و شیء بی مصرفی را که از آن مجهزترین و زیباترین وسیله دلخواهش را پدید آورده است باور می کند و انتظار دارد که دیگران هم او را باور کنند. به خاطر همین ویژگی بازی نمایشی است که گاهی در تربیت بازیگر تلاش بر این است که از این نظر بازیگر را به دوران کودکی برگردانند. دورانی که یک تکه چوب می تواند هر چیز دیگری که تخیل اراده کند، باشد. در اینجا کودک نمی گوید؛ «اگر این تکه چوب، قطار باشد سوار آن می شوم.» او به یقین رسیده و می گوید؛ «این تکه چوب، قطار است.» پس کودک به شدت در بازی و در نقش غرق می شود. بر اساس همین باور است که بچه ها ساعتها بدون خستگی، به نقش مادر، پدر، معلم، پلیس و... درمی آیند. وانمود، واژه مهمی در بازی کودکان و پذیرفتن نقش از طرف آنهاست. آنها وانمود می کنند که در جایی، شهری یا حتی کشوری دیگر هستند. وانمود می کنند که حادثه ای اتفاق افتاده. وانمود می کنند که کس دیگری هستند. بچه ها در این تشخیص هویت به طور نمادین، بعضی از جنبه های زندگی روزمره خود را با استفاده از تخیل به حالت ملموس در می آورند. مثلاً عروسکها، اسباب بازیها، ماشینهای کوکی و... جان می گیرند و به این ترتیب پیوندی بین زندگی روزمره و تخیلاتشان شکل می گیرد و واقعیت و تخیل، توأم با هم حضور دارند. در مرحله آخر به درمان می رسیم. بازی در کارکرد شفابخشش، شکلی است از روان درمانی که در درمان کودکان مفید است و هنگامی که شرکت کنندگان نقشهایی می گیرند و آنها را در حضور درمانگر اجرا می کنند، اعمال می شود. هر چند سنت روانکاوی در نمایش درمانی که توسط ملانی کلین آغاز می شود، بازی را به صورت ابزاری برای رسیدن به هدفی می دید که همانا تحلیل گفتاری است، سنتهای دیگر که مبتنی بر هنر نمایش درمانی هستند به بازی، هم به صورت وسیله و هم هدف درمان نگاه می کنند. همان اندازه که کودک برای رشد به غذای مناسب، امنیت، احساس صمیمیت و... احتیاج دارد به بازی نیز احتیاج دارد. در بازی، فرصتی برای کودک فراهم می شود که مهارتهای بدنی نادرستش اصلاح شود و همچنین در تأمین و حفظ سلامت جسم و رشد قوه تخیل و خلاقیت کودکان و نوجوانان بسیار مؤثر است. بچه ها گاهی خودشان را در نقش درمانگر خود می گذارند و نیازها و خلأهایشان را از طریق نقش پذیری خود ایفا می کنند. مثلا ً کودکی که احساس تنهایی می کند در خیالش کسی را می سازد که به او علاقه دارد یا کودکی که کسی را ندارد و خودش به کارهای شخصی اش می پردازد. در خیال کسی را می تراشد که در حال مراقبت از اوست و نیازها و گاهی حتی دستوراتش را اجابت می کند که البته در این راه احتمال خطر خیالبافی افراطی هم وجود دارد که باید توسط درمانگر، این افتادن در ورطه خیال و گریز از واقعیت، کنترل شود. در تشکیل گروه بازیهای نمایشی این سؤال مطرح می شود که چه کودکانی نیاز به بازی گروهی دارند؟ چگونگی تشکیل گروه در بازی درمانی، بسیار مهم است و عقاید گوناگونی در این زمینه ابراز شده است. به طور کلی برای کودکانی که دارای مشکلات و ناسازگاریهای اجتماعی هستند شرکت در بازی درمانی گروهی، و برای کودکای که مشکل عاطفی دارند بازی درمانی فردی مناسب است.امروزه بازی درمانی تا جایی پیشرفت نموده است که به عنوان یک عامل مؤثر و مفید در بهداشت روانی ار آن استفاده می شود. از طریق بازی می توان کودکانی را که ناسازگاریهای رفتاری، اختلالات عاطفی، مشکلات خانوادگی و... دارند، درمان نمود و رفتارها و امیال سرکوب شده را کاهش داد. منبع روزنامه رسالت