گزارشات

۱۷ مهر ۱۳۸۸

هر کدام از جانبازان اعصاب و روان دنیایی از ارزشند و هر کدام سوژه ای بکر و بی نظیر از هشت سال دفاع مقدس برای موضوعات کتابها و فیلم‌ها هستند، بارها عنوان شده است که در حوزه دفاع مقدس آثار خوب کم است در صورتی که راویان اصلی جنگ در اینجا هستند و احتیاجی نیست که ما تخیل پروری کنیم.  برای زیارت از جانبازان انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی به آسایشگاه جانبازان اعصاب و روان واقع در سعادت آباد رفتیم، در وهله اول مطابق با ذهنیات خودم از یک جانباز اعصاب و روان و بر اساس چند فیلمی که در این باره دیده بودم، با احتیاط کامل وارد محوطه شدم.
مجید امرایی مسوول نمایش درمانی جانبازان که از قبل با او هماهنگی کرده بودیم به استقبال ما آمد و از ما دعوت که به اتاق کارش برویم، اتاقی که در تصور ما سالن بزرگی بود که جانبازان در آن نمایش بازی می کنند، اما در واقع اتاق کوچکی که شامل یک میز، کامپیوتر و چند صندلی و فایل بیشتر نبود.
در محوطه آسایشگاه که به نظر می رسید یکی از باغهای قدیمی تهران باشد و چند ساخت و ساز پراکنده هم در آن بود با چند جانباز روبه رو شدیم و آنها با گرمی به استقبال ما آمدند.
با امرایی در اتاق کارش مشغول صحبت شدیم او با شوق صحبت می کرد و وقتی ضبط خبرنگاری را روشن کردم صدایش را تغییر داد و گفت قصد صحبت خاصی ندارم و فقط می خواهم کمی از وضعیت جانبازان و فعالیتم را بیان کنم.
او اهل اسلام آباد غرب است و به گفته خودش جنگ را با تمام وجودش درک کرده بود، اما این تصور در سال 78 که پا به این آسایشگاه گذاشته بود، کاملا تغییر کرد.
وی در این باره گفت: زمانی که به این مرکز آمدم و مشکلات جانبازان را دیدم، بعد از گذشت دو روز از ماندن در اینجا منصرف شدم ولی با توصیه رییس این مرکز که گفته بود مدت دیگری بدون این که کاری انجام دهم بمانم تا بیشتر با محیط انس بگیرم، ماندم و با علاقه ای که به کار در این جا و ارتباط با این جانبازان پیدا کردم این ماندن تاکنون ادامه پیدا کرده است.
وی ادامه داد: من در اینجا تازه فهمیدم که چه قدر تصور من از این که با پوست و استخوان جنگ را درک کرده ام، اشتباه بوده چرا که اکنون کسانی را دیدم که بعد از گذشت چندین سال از جنگ برای کنترل خود مجبور به مصرف دارو هستند.
مسوول نمایش درمانی جانبازان با چهره ای بشاش از انس و الفت خود با جانبازان سخن می گفت و از این که بر خلاف سایر توانبخشان، وقتی که بیماران او به مرخصی می روند او بی صبرانه منتظر بازگشت آنها است.
امرایی در باره جانبازان این مرکز گفت: هر کدام از اینها دنیایی از ارزشند و هر کدام سوژه ای بکر و بی نظیر از هشت سال دفاع مقدس برای موضوعات کتابها و فیلمها هستند.
وی خطاب به داستان نویسان و فیلمنامه نویسان گفت: بارها عنوان شده که در حوزه دفاع مقدس آثار خوب کم است در صورتی که راویان اصلی جنگ در اینجا هستند و احتیاجی نیست که ما تخیل پروری کنیم و خود را جای یک رزمنده و جانباز بگذاریم.

** فیلنامه نویسان جنگ به جای تخیل به آسایشگاه جانبازان اعصاب و روان بروند
مسوول نمایش درمانی جانبازان می گوید: دفاع مقدس در اینجا ادامه دارد و هنگامه جنگ هنوز پایان نیافته است، یک جانباز اعصاب و روان هنوز در بحبوحه جنگ تحمیلی به سر می برد، در اینجا اگر کسی مثلا از بالای پله بیافتد، بقیه به عنوان این که او مجروح جنگی است به عنوان امدادگر به کمکش می آیند.
امرایی به پرونده یکی از جانبازان اشاره کرد و گفت: او در زمان دفاع مقدس یک تخریب چی بوده که با انفجار مین دچار این عارضه می شود و هنوز هم با گل مین درست می کند و آن را خنثی می کند.
او ادامه داد، سال گذشته وقتی که می خواستم برای بازدید از مناطق هشت سال دفاع مقدس به جنوب بروم با این جانباز خداحافظی کردم و وقتی که قصد من را فهمید با تصور این که هنوز در جنوب کشور جنگ ادامه دارد به من توصیه هایی کرد و گفت به سراغ فلانی برو و بگو محمودیان در بیمارستان بستری است.
به فکر فرو می روم، درست است که در تصور ما جنگ تمام شده اما عوارض آن باقی مانده و اینها نشانه هایی از هشت سال دفاع مقدس هستند که با جانفشانی در مقابل دشمن تا دندان مسلح ایستادند.
اینها تفاسیر عملی آیات جهاد در راه خدا هستند و وظیفه ما است که به دیدار این نشانه ها بیاییم تا بدانیم که دستورات خدا و ائمه را می شود عمل کرد و تا به خود بگوییم که این جانبازان به وظیفه خود عمل کرده اند و اکنون وظیفه ما در قبال آنها و دستاورد آنها چیست؟
شاید این جمله امام راحل را که فرموده بود "جنگ یک نعمت الهی است" را بارها شنیده یا دیده باشیم و برخی از ما در آن زمان از نعمت این سفره که هشت سال پهن بود استفاده کرده باشیم اما نسل کنونی چه بهره ای از این نعمت خواهند داشت.
جانبازان باقی مانده اند تا دیگران که در آن زمان نبودند بیایند و در کنار این یادگاران هشت سال دفاع مقدس از آن روزها بپرسند، چرا که این جانبازان در آن زمان متوقف شده اند و به وضوح حوادث جنگ را برای نسل امروز بیان می کنند.
به گفته امرایی بیشتر بازدیدکنندگان از این مرکز را دانشجویان تشکیل می دهند و هر فردی که به اینجا می آید، شاید برای اولین بار باشد، اما برای آخرین بار نیست چرا که جذب اینجا می شود و چندباره می آید.
از او در باره دیدار مسوولین در این مرکز می پرسم و جواب می شنوم که آنها خیلی کم به اینجا می آیند.
با خود می گویم که چرا باید چنین باشد و به یاد سخن گرانقدر حضرت امام علی النقی (ع) می افتم که در خطاب به یکی از زائرین قبر جدش امام حسین (ع) که از ری آمده بود، فرموده بود: که اگر عبدالعظیم حسنی که در ری مدفون است را زیارت می کردی ثواب زیارت قبر امام حسین (ع) را داشت.
این سئوال در ذهنم نقش بسته که عبدالعظیم حسنی بزرگواری است که دین خود را به امام عرضه کرد و امام آن را تصدیق کردند و ایشان دارای چنین عظمتی شد پس آیا زیارت جانبازان که اسوه های عملی ایثار و شهادتند کمتر از زیارت این بزرگواران دین اسلام است چرا که اینان نیز در پاسخ به ندای یاری خواهی فرزند حسین (ع) پا به میدان جهاد و شهادت گذاشته و با تمام وجود دفاع کردند و به درجه جانبازی رسیدند.
با خود می گویم، اگر توان شنیدن صدای امام حسین (ع) را داشتیم، می شنیدیم که امام (ع) می گوید ثواب زائرین یادگاران صحنه جهاد و شهادت ثواب زیارت ما را دارد.
و آیا ما فقط برای جمع کردن ثواب به زیارت قبور ائمه می رویم و یا این که هدف از زیارت قبور ائمه کامل شدن ماست پس دیدار و زیارت جانبازان علاوه بر این که ثواب اخروی دارد، راهی است که ما خود را در آنجا پیدا کنیم و با خود بیاندیشیم که وظیفه ما چیست؟
این نکته در گفته های توانبخش این مرکز هم بیان شد، زمانی که او گفت: در مدتی که در اینجا بودم نگاهم به زندگی تغییر کرده است دیگر مشکلات زندگی برای من بزرگ نیست و به آنها فکر نمی کنم.
و با خود می گویم باید برای خودمان هم که شده به دیدار این جانبازان بیاییم و حتی از کسانی که می خواهند در هر پستی در این مملکت خدمت کنند بخواهیم که به این مکانهای مقدس بیایند و با این انسانهای مقدس که خدا نعمت وجودشان را برای ما بخشیده مدتی را به سر برند تا بدانند که چه کسانی چه زحماتی را کشیده اند که انقلاب اسلامی به اینجا رسیده است و وظیفه آنها در قبال این عزیزان و انقلاب اسلامی و مردم چیست.

** هر کدام از این جانبازان اگر دارو مصرف نکنند مانند یک بمب ساعتی هستند
از تفکراتم بیرون می آیم و دوباره پای صحبت های امرایی توانبخش این مرکز می نشینم که می گفت: دنیای جانبازان اعصاب و روان مانند دنیای کودکان است، قهر و آشتی آنها موقتی است و آنها به خاطر عارضه ای که در پزشکی به آن اسکیزوفرنی یا درون گسیختگی گفته می شود، ارتباط خود را با دنیای بیرون قطع کرده اند و هر کدام برای خود دنیایی را ترسیم کرده و در آن زندگی می کنند.
وی علت این عارضه را موج انفجار و یا دیدن صحنه های وحشتناک خواند و گفت: در اثر این حوادث مایعی بخش تعقل مغز را می گیرد و با خوردن داروها این مایع اندکی رقیق می شود و اینها می توانند کمی با دنیای بیرون ارتباط برقرار کنند و این بازگشت ها موقتی است و باید به طور دائم این داروها مصرف شود.
نگاهم به لیست بلندی از اسامی در دیوار اتاق می افتد که برخی از اسامی با رنگ قرمز و برخی با رنگ سبز مشخص شده بودند، در باره این لیست از او پرسیدم. چهره او کمی تغییر کرد و گفت: اسامی که با رنگ قرمز مشخص شده اند، جانبازانی هستند که بیشتر آنها به خاطر عوارض مصرف این داروها به علت سکته قلبی و یا مغزی شهید شده اند و اسامی که با رنگ سبز مشخص شده اند جانبازانی هستند که در حال مداوا به شیوه کاردرمانی هستند و مابقی آنها کسانی هستند که هنوز نتوانسته ایم با آنها ارتباط برقرار کنیم.
مسوول نمایش درمانی جانبازان افزود: تعداد 120 جانباز در این مرکز پرونده دارند ولی تعداد جانبازانی که به طور دائم در این مرکز هستند، حدود 80 نفر هستند.
امرایی در باره انجام مراسم توسط جانبازان گفت: این جانبازان نماز جماعت برگزار می کنند و در مراسم عزاداری و سینه زنی و همچنین در اعیاد شرکت می کنند، اما با مسایل روز جامعه بیگانه هستند و تمام سعی ما این است که فاصله ای که به واسطه دیوار این مرکز باعث شده، اینها از جامعه جدا شوند، کمتر شود.
او با بیان این که یکی از شیوه های توانبخشی در این مرکز، نمایش درمانی است درباره کارش در این مرکز گفت: در این شیوه خلق دوباره شخصیت و موقعیت های اجتماعی و برخورد با دیگران را محور قرار داده ایم.
وی استفاده از 36 تکنیک در نمایش درمانی را شیوه ای برای مداوای جانبازان برشمرد و گفت: در این کارگاه کار درمانی، روش های دیگری مثل موسیقی درمانی، نقاشی و سفالگری هم استفاده می شود چرا که شیوه های هنری در ارتباط تنگاتنگ با روح و روان است و در درمان این جانبازان موثر است.
مسوول نمایش درمانی جانبازان با بیان این که علیرغم امکانات کم این مرکز، کار مداوا به خوبی انجام می شود، گفت: سال گذشته هیاتی از کشور سوئد به اینجا آمدند و باورشان نمی شد که یک اسکیزوفرن بتواند خالق نمایش باشد و رل بازی کند.
او گفت: در این شیوه ما ارتباط با دیگران را با آنها مرور می کنیم و با اطلاعی که از خانواده های آنها می گیریم، نقاط ضعف آنها را پیدا می کنیم و مثلا اگر در ارتباط با همسر و فرزندان مشکلی داشته باشند با آنها شیوه برخورد صحیح با خانواده را در قالب نمایش تمرین می کنیم.
امرایی افزود: با اجرای این شیوه های درمانی جانبازانی را داشته ایم که به زندگی عادی خود برگشته اند و تنها برای ویزیت و دریافت دارو به این مرکز مراجعه می کنند.
وی با اشاره به تاثیر کلام این جانبازان گفت: برای این که اینها به سادگی و بی آلایش حرف می زنند، کلامشان تاثیر گذارتر است و اینها کسانی هستند که صحنه های جنگ را به وضوح می بینند و محافظه کاری هم نمی کنند و تمام وقایع جنگ را می توانند بازگو کنند و اگر از نزدیک با آنها همصحبت شویم، بسیار تاثیر گذار است.
گزارش از: حسن حیدری