در روز جهانی پژوهش بررسی شد
فعالیتهای پژوهشی و پاسخ به چراییها در حوزه تئاتر
ایران تئاتر: پژوهش های حوزه تئاتر تا چه اندازه می توانند در پاسخ به چرایی ها، همچنین شناسایی و ثبت و ضبط پدیده های تئاتری راهگشا باشند؟ ایران تئاتربه بهانه فرارسیدن روز جهانی پژوهش به مرور نقطه نظراتی در این خصوص پرداخته است.
فعالیت های پژوهشی حوزه تئاتر در نظام دانشگاهی و غیردانشگاهی ما چگونه بررسی و نیازسنجی می شوند؟ نهادها و سازمانهای متولی فرهنگ و هنر در کشور ما تا چه اندازه به آرشیوسازی و تاریخسازی آثار پژوهشی اهتمام دارند؟ آسیب هایی که به طور عمده می توان در زمینۀ پژوهش های حوزه تئاتر کشور شناسایی کرد کدامند و ارتباط بین پژوهش و نیاز جامعه در این خصوص تا چه اندازه اهمیت دارد؟ ایران تئاتربه بهانه فرارسیدن 25 آذر روز جهانی پژوهش، همچنین همزمان با آخرین هفته آذر ماه که از سوی شورای فرهنگ عمومی کشور، هفته پژوهش نامگذاری شده، طی گزارشی به مرور آرا و نقطه نظرات تعدادی از صاحبنظران و فعالان عرصه هنرهای نمایشی در خصوص وضعیت فعالیت های پژوهشی حوزه هنرهای نمایشی کشور پرداخته است.
آسیبشناسی پژوهشهای تئاتری از منظر کاربردی بودن
رحمت امینی کارگردان تئاتر و مدیر گروه هنرهای نمایشی پردیس هنرهای زیبا، در خصوص آسیب شناسی در خصوص ضرورت کاربردی شدن پژوهشهای تئاتری می گوید: اکنون در نظام دانشگاهی و غیردانشگاهی نیازهای پژوهشی واقعی کمتر بررسی و امکانسنجی می شوند. ما تقریباً سالهاست در مورد نمایشهای ایرانی که میتوانند به یکی از مسیرهای درست توسعه تئاتر و نهادینهکردن آن در میان جمعیت کشور و نه الزاماً علاقهمندان به تئاتر باشند، جز برگزاری چند نشست و سمینار تلاشی نکردهایم. معمولاً نظراتی که در این سمینارها ارائه میشود نیز مبتنی بر دادههای آرشیوی یا کتابخانهای است. در زمینه این نوع پژوهشها نیز علایق فردی، پژوهشگران را به سمت پژوهش میکشاند. اینکه این پژوهشها بتوانند جریانی ایجاد کنند متأسفانه امیدبخش نبوده و پژوهشها عمدتاً در حوزههای کاربردی و جدید مثلاً راهکارهای گسترش و یا نفوذ یا ارتقای وضعیت نمایشهای آیینی سنتی برای ارائه به مخاطبان انبوه، نیستند. قاعدتاً ما در مورد نمایش آیینی سنتی در دورههایی بدون اینکه پژوهشگری وجود داشته باشد یا حتی حامی ویژهای وجود داشته باشد میدیدیم در دل مردم نفوذ داشته است. چرا؟ پاسخ به این چراییها در پژوهشهای ما اتفاق نمیافتد. چندی است که ارتقاء، ترفیع یا تغییر وضعیت استادان به رتبههای بالاتر نیازمند ارائه کارهای پژوهشی است. در این زمینه نیز آسیبهایی وجود دارد. برای اینکه استادی که در یک قید زمانی قرار است یک مقاله علمی- پژوهشی بنویسد یا پژوهشی کند، ترجیح میدهد با توجه به امکانات کمی که در اختیارش قرار دارد، سراغ کتابخانه و پژوهشهای کتابخانهای برود. به هیچ استادی امتیاز یا امکان ویژهای نمیدهند اگر پژوهش خود را به صورت میدانی و مشاهده انجام دهد. یک پژوهشگر دست کم چند ماه زمان نیاز دارد که در حوزه نمایش آیینی مثلاً تعزیه بتواند پژوهش کاربردی و بدیعی انجام دهد. اما همه زحمات و هزینههای او در این تحقیق، با یک پژوهش دو سه هفتهای یا یک ماهه در چند کتابخانه، در امتیازدهی برابر می شود. اکنون در نظام پژوهشی چه دانشگاهی و چه غیردانشگاهی، غلبه پژوهشها بر پژوهشهای آرشیوی یا کتابخانهای است و این یکی از مشکلات اساسی در این عرصه است. ما همچنین در مورد مکتبهای نوظهور و پدیدههایی مانند پرفورمنس یا تئاترهایی مبتنی بر عناصر ویژه و حتی پسامدرن که به عنوان تئاترهای عصر جدید به شمار میروند دچار یک نوع سردرگمی هستیم. ما در مورد مکتبهای نوظهور هم همین وضع را داریم. یافتهها یا اتکای پژوهشگران در این مورد بر مبنای آن مطالعاتی است که عموماً به طرق ذوقی انجام میگیرد. یعنی بر اساس ذوق فردی یا انتخابهای فردی، کتابهایی ترجمه و منتشر میشود. راجع به پرفورمنس، تقریباً ده الی پانزده اثر نسبتاً منسجم و قابل قبول وجود دارد که هر کدام رویکردهای ویژه خود را دارند. اما دلیل چیست؟ دلیل این است که ما نمیتوانیم در باره این موضوع پژوهش کاربردی انجام دهیم ما در این مورد کاملاً مشکل داریم چون بخش مهمی از پژوهشگری، مشاهده است. اساساً یک پژوهشگر چطور باید مکتبهای نوظهور تئاتر جهان را بررسی کند؟ یک بخش خواندن و مطالعه است، یک بخش جستجو در فضاهای مجازی است اما میدانیم که تئاتر صرفاً با حضور زنده فرد در محیط اجرا میتواند به درستی مشاهده و در مورد آن نتیجهگیری شود. بهخاطر همین است که اگر به طور تصادفی از سه نفر از بهترین دانشگاههای ما در حوزه هنرهای اجرایی سؤال کنید و تعریفشان را از پرفورمنس بپرسید، سه تعریف متفاوت ارائه خواهند کرد. این به دلیل ضعف پژوهش است و اینکه در تعاریف یک مجموعه ابهاماتی داریم که به دانشجویان هم منتقل میشود. اکنون هیچ پیشبینی برای رفع این اغتشاش تعریف نداریم.
نبود ارتباط میان فعالیت های پژوهشی و آنچه نیاز جامعه است
منوچهر اکبرلو کارگردان و مدرس تئاتر نیز در ارتباط با آسیبشناسی حوزه پژوهش تئاتر می گوید: من مسائل پژوهش را به سه قسمت تقسیم کردهام: مسائل ساختاری، مسائل درباره خود پژوهشگران و مسائل حوزههای پژوهشی مثل دانشگاه، مؤسسات پژوهشی، پژوهشکدهها و غیره. در بخش ساختاری چند مورد اصلی قابل ذکر است. نخست پایین بودن شاخص سرمایهگذاری است. مثلاً در حوزه تئاتر در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا در اداره کل هنرهای نمایشی، با بررسی نسبت سهم پژوهش به سهمهای دیگر امور چون امور رفاهی، بخش جانبی جشنوارهها، بخش آموزش یا بخشهای اداری و ... تقریباً میشود گفت سهم پژوهش، چیزی نزدیک به صفر است. فرض کنید این عدد صفر نیست و مثلاً 2 درصد است. در خود همین عدد وقتی تقسیم صورت میگیرد بخش قابل توجهی به کارمندان بخش پژوهش تعلق مییابد که مسائل حقوقی خود را دارند، سازوکارهای اداری و مسائلی مثل این نیز از این مقدار اندک سهم دارند. در نتیجه سهم پژوهشگر بسیار ناچیز می شود. بنابراین پایین بودن شاخص سرمایهگذاری در حوزه پژوهش اولین چیزی است که میشود در بخش ساختاری پژوهش تئاتر مطرح کرد. دومین آسیب ساختاری نیز در نظام آموزشی است. بحثی که همیشه بین مدرسان هست این است که آیا دانشگاه هنرمند پرورش میدهد یا کارشناس هنری؟ من معتقدم کارشناس تولید میکند و الزاماً هنرمند تربیت نمیکند. در واحدهای نظام آموزش دانشگاهی کجا دیده شده که بخشی از تربیت نیروهای آینده در حوزه ترجمه ادبیات نمایشی باشد؟ در حالیکه در این باره نه واحدی وجود دارد و نه فعالیتهای فوقبرنامهای؟ بخش قابل توجهی از منتقدان تئاتر از حوزههای غیردانشگاهی آمدهاند. دانشجو در کجای نظام دانشگاهی قرار است نقد یاد بگیرد و منتقد بشود؟ این فرصت باید فراهم شود که دانشجو بتواند استعداد خود را در زمینه و علایق شخصی خود در حوزه ترجمه، نقد و غیره آزمایش کند. نبود ارتباط بین پژوهش و نیاز جامعه، موضوع مهم دیگر است. اگر کسی بر نمایش سنتی یا هر موضوعی دیگری متمرکز است، قرار است چه نیازی را برآورده کند؟ او چگونه میتواند دست کارگردانهای جوان یا دیگران را بگیرد؟ کدام خلأ را باید پر کند؟ معمولاً به این سؤالها جواب داده نمیشود و پژوهشها بیشتر بر اساس علائق شخصی پژوهشگران انجام میشود. مساله دیگر،کمبود پژوهشگر، همچنین، نبود شفافیت و رقابت در واگذاری پژوهش است. وقتی پژوهشگر، رقیب ندارد و مقایسهای قرار نیست صورت بگیرد، چگونه میشود کیفیت این پژوهش را چگونه میتوان ارزیابی کرد؟ همچنین چه کسی قرار است این ارزیابی کیفی را حقیقتاْ انجام دهد وقتی ناظر و تولیدکننده یک نفر است؟ اینجا تنها عامل موثر، وجدان کاری و علاقه شخصی و دغدغههای شخصی پژوهشگر است که اگر اینها وجود نداشته باشد یا کمرنگ باشد، شاهد اتفاقاتی هستیم که خوشایند نیست و نمونههایش بسیار زیاد است. مسئله دیگر، نبود ارتباط با زمینههای پژوهشی خارج از کشور است. چه امکان پژوهش حضوری در قالب دیدن نمایش و چه در شکا امکان فرصتهای مطالعاتی. از آنجایی که این نوع فرصتها، همیشه محدود است متأسفانه بعضاً رانت هم شکل میگیرد. همچنین باید پرسید که نتایج فرصتهای مطالعاتی چگونه عرضه میشوند؟ قاعدتاً باید نشستی وجود داشته باشد که محقق در آن بگوید خروجی یک فرصت مطالعاتی چیست؟ همچنین عدم دسترسی آسان به نتایج پژوهشها و استفاده از انها از آسیبهای دیگر این حوزه است. صدها رساله در دانشگاه و مراکز پژوهشی است ولی بازیگر و کارگردان از بیرون نمیتواند بیایند و از آنها استفاده کنند.
ضرورت نگاه های چند ساحتی به پدیده تئاتر
عطااله کوپال کارگردان و مدرس تئاتر در ارتباط با گرایش های غالب پژوهشی کشور در حوزه تئاتر می گوید: پژوهشهای انجام شده درباره نمایشهای ایرانی یا گرایش مردمشناسانه و یا گرایش جامعهشناسانه دارد. درباره خود تئاتر ایرانی، پژوهش به گونهای پدیدارشناسانه با این هدف که اصلاً این نوع نمایش چیست، کمتر تحقیق شده است. منظورم را با مثال بیان میکنم. مثلاً وزن «ارباب خودم سامبولی بلیکم» میشود مفعول مفاعلن فعولن. آنکه این را میگوید آن وزن را نمیشناسد آن که در دانشکده ادبیات است عروض میداند، لذا باید بر روی آن سرمایهگذاری بشود. یکی را باید آورد از ادبیات و یکی را آورد از موسیقی و یک پژوهشگر تئاتر بنشیند عروض وزن شعر به کار برده شده در نمایش تخت حوضی را استخراج بکنند، اگر این پژوهش انجام شود، نفر بعدی میآید میگوید خوب اینها با این وزن شعر گفتند، یا از این وزن استفاده کنم یا نه بروم یک وزن دیگر پیدا کنم، یا بر اساس این وزن من هم نمایش تختهحوضی نوین بنویسم، چون همه ما میخواهیم هنرهای ملی را احیا کنیم ولی کار جدی صورت نمیگیرد. بسیار پایاننامه نوشته میشود درباره تختهحوضی، تختهحوضی را بر اساس آرای ژرار ژنت، اومبرتو اکو، میخائیل باختین و .. بررسی میکنیم. بعد ثابت میکنیم همه آنها قابل مقایسه با تختحوضی است و نتیجه میگیریم که فرهنگ ما با تئوریهای جهانی قابل مقایسه است. خب اینکه هنر نیست. پژوهش کاربردی این است که بنمایة آثار خودمان را بشناسیم. مثلا ًتوجه فرمایید «داش داش داش داش داشم من»، این گام خالتور است، گام خالتور یکی از فرمهای موسیقی ایرانی است که در تخته حوضی به کار میرفت. یک متخصص موسیقی میخواهد که خالتور بشناسد و بعد ببیند این خالتور بر کدام دستگاه منطبق است، خیلی از خالتورهای به کار برده شده، در نمایشهای تختهحوضی در آواز دشتی از دستگاه شور، مایه اصلی نوحه است. ما باید در این زمینهها ورود کنیم، پدیدارشناسانه در عمق آن پدیده نگاه بکنیم تا سر در بیاوریم دارد چه میگوید.
پیامدهای بها ندادن به امر پژوهش در حوزه تئاتر
مجید امرایی کارگردان و پژوهشگر تئاتر در ارتباط با ضعف پزوهش در حوزه های ساختاری تئاتر کشور می گوید: یکی از مهمترین معضلات حوزه تئاتر کشور که همواره ما را در رسیدن به تئاتری با رنگ و بوی ایرانی در عرصه جهانی به درستی معرفی نکرده است عدم توجه به موضوعات تحقیقی و پژوهشی است. ضعف پژوهش در این حوزه به اندازه ای است که ظرف یکصدسال گذشته کمتر تحقیق علمی و قابل اعتنا و معتبری در عرصه داخلی و جهانی نگاشته شده است که در آن، معرفی تکنیک های خاص تئاتر ایرانی ،آسیب شناسی مسائل این حوزه، شناخت نقاط ضعف و قوت و بطور کلی، مسائل حوزه نمایشی کشور مورد بررسی قرار گرفته باشد. حتی به جرات می توان گفت تاکنون به تعداد انگشتان یک دست هم پژوهش هایی دیده نشده است که به آسیب شناسی ساختاری حوزه تئاتر ایران پرداخته و مسائلی همچون دلایل رکود مقطعی تئاتر در ایران ، تئاتر و ارتباط آن با هویت ایرانی ، تئاتر بومی و جایگاه آیین های نمایشی در این عرصه ، مسائل و مشکلات مدیریتی، تئاتر دولتی و تئاتر خصوصی، تکنیک های خاص تئاتر ایرانی ، تئاتر ملی و راه های رسیدن به هنری با رنگ و بوی ایرانی و چگونگی اداره و اقتصاد تئاتر به طور جدی، کنکاش و راه حل هایی برای آن ارائه شده باشد. هر چند در این عرصه هرگز نباید نام افرادی چون بهرام بیضایی ، فرهاد ناظر زاده کرمانی ، داود فتحعلی بیگی، عباس جوانمرد ، اسماعیل خلج ، اردشیرصالحپور ، محمود عزیزی ، بابک احمدی ، حمید امجد ، ناصر آقایی ، سهیلا قزل ایاق ،نغمه ثمینی و دکتر قطب الدین صادقی را از یاد برد چراکه اگر تلاش های دلسوزانه آنها و گروهی پیش از آنان در دهه ۳۰خورشیدی نمی بود اکنون تئاتر ما روزگار به مراتب بغرنج تری داشت .این در حالی است که برخی از تکنیک هایی که امروزه در قالب هایی غیر ایرانی و از زبان تئوریسن های خارجی با عناوینی خاص در اختیار ما قرار گرفته است، همچون تکنیک تئاتر روایی و تکنیک فاصله گذاری در نمایش های اروپایی، در اصل با الهام از هنر نمایش شرقی و ایرانی خلق شده اند .
روشن است که در چنین شرایطی، حمایت همه جانبه از پژوهشگران و محققان صاحبنظر در عرصه نمایش باید سرلوحه فعالیتهای مسئولان امر قرار گیرد و در این زمینه، دانشگاه ها به عنوان مرکز تربیت اهل علم و تحقیق و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی هنر نمایش و تئاتر در کشور از مسئولیتی ویژه برخوردارند.