گزارشات

۳۰ مهر ۱۳۹۸

'گفتگو با دکتر اتابک وثوقی به بهانه هفته دراماتراپی در پاتوق ایران تئاتر:

تولید نمایش با موضوع اتیسم مثل راه رفتن بر لبه تیغ است

تولید نمایش با موضوع افراد دارای اختلال راه رفتن لبه تیغ است اتابک نادری عکس :وحید دهرویه

تولید نمایش با موضوع افراد دارای اختلال راه رفتن لبه تیغ است اتابک نادری عکس :وحید دهرویه

ایران تئاتر:کارکردهای اجتماعی تئاتر همواره و به ویژه در سال های اخیر با گسترش یافته های متخصصان علوم انسانی ابعاد وسیع تر و جدیدتری پیدا کرده است. اگر تا پیش از این کارکردهای درمان گرانه و بهبود دهنده تئاتر به سایکودرام ها و نظریه های تئاتر شورایی محدود می شد، اما امروز از تاثیرات و ظرفیت های هنرهای نمایشی در عرصه اختلالات رفتاری از مباحثی چون خود درمان گری و بازیابی مهارت های اجتماعی سخن به میان می آید.

واضح است که ورود به چنین حوزه هایی به تبع تخصصی بودن آن ها جز با بهره گیری از مشورت های صاحبنظران و متخصصان فن به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. جای خوشبختی است که این روزها بخش قابل توجهی از فعالان حوزه رفتارهای اجتماعی از تعامل و بده بستان با گروه ها و فعالان تئاتری در چنین زمینه هایی استقبال می کنند و حتی خود به ابداع روش ها و کارکردهای ویژه ای در این ارتباط روی می آورند.

دکتر اتابک وثوقی، آسیب‌شناس گفتار و زبان، در حال حاضر عضو هیات مدیره و مسئول کمیته فنی انجمن علمی گفتاردرمانی ایران، عضو سابق کمیته مشورتی توانبخشی وزارت بهداشت است، وی مدیرعامل موسسه ذهن زیباست که عمده مراجعینش را اختلالات رشدی از جمله اتیسم تشکیل می دهند. وثوقی از سال 1368 وارد تئاترشده است. درجشنواره‌های مختلف شرکت کرده و چند نمایش را هم به صحنه برده است. وی درباره ارتباط تئاتر و افرادی که دارای اختلالات ارتباطی هستند مطالعات، تحقیقات، آموزش و تجربیات بالینی فراوانی دارد و بر این باور است که تئاتر می‌تواند در دو بعد شناخت جامعه از این افراد از یکطرف و درمان و بهبود آن‌ها از طرف دیگر گامی مؤثر بردارد. گفت و گوی ما را بخوانید:

  • یکی از رسالت‌های تئاتر، پرداختن به مسائل روز اجتماعی و تمامی اقشار و طیف‌های جامعه است. اختلال در مهارت‌های اجتماعی شاید ابتدایی‌ترین مشکلاتی باشد که افراد با اختلالات ارتباطی با آن مواجه شوند. تئاتر چگونه می‌تواند به این طیف از افراد اجتماع کمک کند؟

با کمک به شناخت بیشتر مشخصه ها، علائم، مشکلات و نیازهای این افراد. با آموزش جامعه، مثلا این ‌که به شکل ضمنی فرهنگ سازی کنیم که افراد با اختلالات رشدی ارتباطی مثل اتیسم بیمار نیستند، مشکل حرکتی افراد با فلجی مغزی یا شکل ظاهری برخی از این اختلالات ژنتیکی یا اکتسابی مسری نیستند، نیازی به دلسوزی ندارند و خانواده های شان بیشتر از یک شهروند عادی نسبت به مشکل ودرمان کودکشان یا بزرگسال توان خواهشان اطلاعات دارند و نیاز به مشاورات بی اساس و خانهدرمانی ندارند.. در برخی موارد، اوتیسم مسئله نگران ‌کننده‌ای نیست اما برخورد جامعه با آن خیلی نگران ‌کننده است. تئاتر می‌تواند ذهن مردم را نسبت به این موضوع روشن کند، تولید آثاری که علمی و صحیح فرهنگ، تفکر، نیازها و سطح اجتماعی این اختلالات را نشان بدهد می‌تواند نگاه جامعه را تصحیح کند.

  • پس این‌طور به نظر می‌رسد که تئاتر می‌تواند در شناسایی و کمک به شناخت این طیف هم تأثیرگذار باشد؟

بله، تئاتر هنری است که بیان احساسات و تفکر را دریک مجموعه دارد و قطعاً وقتی با این پشتوانه برای جامعه ‌ای وسیع برنامه‌ای را اجرا می‌کند، دراشاعه فرهنگ و اینکه چه‌ کاری باید با این افراد انجام بدهیم کمک‌کننده است و می‌تواند پل ارتباطی خوبی باشد میان این افراد و جامعه.

وقتی جامعه متوجه و حساس شود شاید بتوان کار بیشتری انجام داد. به ‌عنوان ‌مثال ما اطلاع‌رسانی تخصصی کاملی کردیم خانه اتیسم را راه ‌اندازی کردیم و هم دستگاه‌های تشخیصی‌مان را بیشترکردیم؛ بدون رسانه های ارتباط گروهی و جمعی بی فایده است! در ابتدا باید در تئاتر و رسانه‌های جمعی باید جا بیفتد که به این طیف نگویند بیمار و حتی در نگارش اتیسم درگذشته «اوتیسم» نوشته می‌شد که تفکر نظری اش، ریشه در اوت بودن داشت و توافق کردیم که این باور را از بین ببریم و نگارش صحیح اتیسم را استفاده کنیم.

  • از رویکردی دیگر، بارها در مورد تئاتر درمانی و تأثیری که تماشا یا بازی در تئاتر می‌تواند روی افراد دارای اختلالات حسی ویا ارتباطی داشته باشد شنیده‌ایم، شما این تأثیرات را چطور ارزیابی می‌کنیم؟

در کنار همه نوع درمان خطوط اول و دوم مثل توانبخشی، دارو درمانی، آموزش و .. خطوط سومی داریم با رویکرد درمانی مکمل که تئاتردرمانی، موسیقی درمانی و دراماتراپی جزئی از آنها است و همیشه تأثیر بسیاری بر انواع اختلالات اکتسابی روانزاد مثل افسردگی و .. عصبزاد مثل سکته مغزی و رشدی مثل اختلالات ذهنی و اتیسم داشته است..در مورد اختلالات طیف اتیسم بخصوص برای سطح 2 و 1 اتیسم مطمئنا می تواند تاثیرات مثبت داشته باشد حتی شده از مکانیسم ها و مبانی درمانی مبتنی بر فناوری در این مسیر بهره گرفت. من خودم در این حوزه کارکرده‌ام و بسیار به این روش علاقه‌مندم به ‌خصوص درسطح یک اختلال طیف اتیسم که اختلالات اجتماعی به نسبت کمتری دارند؛ در درمان مشکلات گفتار، مهارتهای دهان و صورت، و نیز مهارتهای زبان بیانی و درکی کمک‌کننده است. افراد سطح یک اتیسم در بیان نرمال گفتار، برقراری ارتباط معمولی، دوست یابی، تصمیمگیری،کنترل رفتار هیجانی، درک اصطلاحات،درک و بیان احساسات و طرز برداشت شان از تفکر دیگران و برداشت قضاوت نفر سوم نسبت به خودشان مشکلاتی دارند و تئاتر این مشکلات را می‌تواند تا حدود بسیاری حل ‌کند چون استوار بر همدردی و همدلی است، استوار بر هیجان است، استوار بر میمیک است، استوار بر روایت و نقل است، مبتنی بر دیالوگ است، مبتنی بر ایهام، وزن و نواخت گفتار است، مبتنی بر اصطلاحات، امثال و حکم است. دقیقاً مواردی که این افراد مشکل‌ دارند و وقتی داخل تئاتر قرار می‌گیرند، خیلی ازاین مشکلات از ریشه حل یا دست‌کم خیلی بهترمی‌شود. تئاتر دقیقا ًیکی از کارهایی است که همه باید دراتاق درمان شان به نحوی انجام بدهند.

  • تجربه های اندک ولی خوبی در این زمینه داریم براین اساس وجود کلینیک‌های درمانی با همکاری مشترک اهالی تئاتر و پزشکان این حوزه به نظر ضروری می آید؟

طبیعتاً اگر کلینیک‌های درمانی با هنرمندان تئاتر ارتباط داشته باشند بسیار مؤثر خواهد بود. و اسمش راهم می‌توان کلینیک درمانی نگذاریم که حساسیت به وجود نیاید. بگوییم کاربرد تئاتر در آموزش مهارتهای اجتماعی برای افرادی که اختلال ارتباطی دارند.

اگر چنین مراکزی بیشتر از قبل ایجاد شود هم می‌توانیم برای همکاران کارگاه آموزشی برگزار کنیم و هم تولید و اجرای تئاتر برای افرادی که اختلالات ارتباطی ‌دارند یا با خود این افراد، داشته باشیم. امید زندگانی هم در مقطعی که ما دانشجو بودیم در زمینه تئاتر درمانی با یکی از اساتید ما کارمی‌کرد.

  • خود شما تجربه کار تئاتر باکودکان دارای اختلال را داشته‌اید، از این تجربیات و نتایجش بگویید؟

بله، من خیلی تجربه شخصی داشتم و همه هم به نظر خودم موفق بودند.. سال 82 با طیف کم‌توان ذهنی شروع به آموزش های ارتباطی برای نوجوانان با نیازهای ویژه کردم و از تئاتر و موسیقی به صورت تلفیقی با روشهای درمانی مرسوم و نوین در کارخودم استفاده کردم. نمایش عروسکی با چند کودکی که هم اتیسم داشتند و هم اختلالات رفتاری در دوره هایی بسیار نتایج خوبی را در بر داشت. با عده ای این افراد که گروه خاص موسیقی و تئاتر تشکیل داده بودیم هم سال 85 با اجرای تئاتر زال و سیمرغ در جشنواره مهرآئین جوایز موسیقی و نمایش را کسب کردیم. نوجوانان با ناشنوائی در بخش تئاتر و نوجوانان با اختلالات حرکتی و ذهنی در بخش موسیقی، با همراهی دوست عزیزم مهرداد نظام آبادی

تجربه‌های شخصی بسیاری در این حوزه داشتم و همه هم موفق بودند و از علاقمندیهای خاطرات درمانی ام هستند.

  • به جشنواره مهرآیین اشاره کردید، به‌طورکلی برگزاری جشنواره‌هایی مثل جشنواره معلولین تأثیری در کمک به نیازهای این افراد دارد؟

درگذشته نام این جشنواره مهرآیین بود و چند تیم موفق آن به جشنواره فجر راه پیدا می‌کردند. عرض کردم قبلا، یک‌سال هم ما شرکت کردیم و تجربه خوبی بود.

در مورد جشنواره معلولین هم باید بگویم که به‌طورکلی خیلی خوب است ولی چند نکته دارد. اول اینکه اسمش نباید معلولین باشد. در اکثر کشورهای دنیا دیگر از واژه معلول استفاده نمی‌شود، اما در ایران همچنان واحدهای درسی با نام معلولین و عقب مانده ذهنی داریم! حتی در برخی کشورهای تراز اول اجتماعی خطاب معلول و عقب مانده ذهنی جرم محسوب می‌شود.

نکته دیگری که باعث ایجاد مشکلات می‌شود این است که دراین جشنواره شرایط همه شرکت‌کننده‌ها یکسان نیست.

برخی کم‌توان ذهنی هستند و برخی کم‌توانی حرکتی و برخی هم اختلال در حس بینائی یا شنوائی دارند. همیشه جشنواره را کسانی که مشکلات بزرگ ندارند برنده می‌شوند. با این شرایط بهتر است رقابتی برگزار نشود و به ‌صورت همایش باشد و یا اینکه رقابت در چند قسمت مجزا برگزارشود که حق کسی ضایع نشود.

  • تابه‌حال برای تولید آثار نمایش و اجرای عمومی اقدامی انجام‌داده‌اید؟

یکی از همکارانم ایده‌ای داد و طی یک فراخوان دعوت کردیم هرکسی نمایشنامه‌ای مرتبط با اتیسم دارد ارسال کند، همکاران زیادی نمایشنامه ارسال کردند که جمع‌آوری کرده‌ایم و با برنامه‌ریزی انشالله تولیدشان را آغاز می‌کنیم. جناب ربیعی رییس انجمن لکنت که از دوستان خوب من هم هستند، درحال نوشتن یک نمایشنامه درباره لکنت است. امیدوارم که بعد سال‌ها خاک خوردنِ خاطراتِ خاک خوردنِ صحنه تئاتر، بتوانیم اجرایی را روی صحنه ببریم. ورای ارتباط با کار تخصصی ام، خودم هم تصمیم دارم یک کار حرکتی-موزیکال روی صحنه ببرم.

  • ساخت اثر نمایشی که به موضوع افراد دارای اختلال می‌پردازد باید بسیار دقیق و حساس تولید شود آیا آثار نمایشی که این روزها با این مضامین به صحنه می‌روند توانسته‌اند تصویر و درک درستی از این طیف به مخاطب ارائه بدهند؟

در همه کارها خوب و بد وجود دارد. ساخت اثری با این مضامین به ‌نوعی لبه تیغ راه رفتن است. به‌عنوان‌مثال من نمایشی را دیدم که خیلی درخشان و مفید بود و نمایش دیگری دیدم که فوق‌العاده بد بود. اما در مواردی این‌چنین اجازه خطا وجود ندارد و نباید بدون دانش انجام شود . چندی پیش یکی از همکاران به من پیام داد که تئاتری درباره اتیسم روی صحنه است. به صورت ناشناس با روابط عمومی انجمن اتیسم تماس گرفتم اما از ماهیت کاری که آرم خودشان روی بنر بود، خبر نداشتند. رفتم که ببینم اگر خوب است در کانال انجمن گفتاردرمانی و شخصی خودم برایش تبلیغ کنم. وارد سالن که شدم سن، فضا و نور برای شروع خوب بود.به‌محض اینکه نشستم دیدم روی پرده بزرگ نوشته "من فلانی مبتلا به اتیسم هستم"، فهمیدم که مسیر را اشتباه رفته و این نمایش چهارچوبش پزشکی است. واژه «مبتلا»به بیماری‌های مسری می‌گویند. این ابتلا نیست از اول همین است و تا آخر هم همین باقی می‌ماند. علیرغم نمایشنامه بسیار دقیق و جالبش، بازیگران علائم، حرکات و ژسچر و پوسچرهای کلی بیماری و اختلال مثل اسکیزوفرنیا، کاتتونیا، کره-هانتینگتون، فلج مغزی، ذهنی و.. را به منصه ظهور گذاشتند به ‌جز اتیسم. نه اینکه کار مشکل هنری داشت، نه.. شاید بهتر هم می شد اجرا کرد؛ گفتم ناگفته نماند که نواخت کلمات یکی دو تا از بازیگران، رفتارحرکتی بازیگر نقش اول و میمیک برخی شان مناسب این کار بود.صدایی که استفاده می‌شد، نورهای تند، صداهای بلند جیغ گونه که اگر یک فرد ازطیف اتیسم در سالن بود یا افراد دیگری که اختلالات حسی داشتند، بدون شک دچارمشکل می‌کرد، هم جای بحث دارد. در شرایطی که این نمایش در تبلیغات و بروشورهایش دعوت کرده بود از طیف اتیسم که بیایند تماشاکنند. کسی که کوچک‌ترین اطلاعی از اتیسم ندارد نباید اجازه داشته باشد اثری با این محتوا تولید کند. پرداختن به مسائلی ازاین‌دست دارای حساسیت فوق‌العاده‌ای است.دست‌کم در تبلیغات می‌نوشتند معرفی افرادی با نیازهای خاص و اختلالات همبود. وقتی به اختلالی مستقیم اشاره می‌کنیم باید درمورد آن اطلاعات دقیق داشته باشید. جای دیگری دیدم اثری در مورد سندرم داون ساخته ‌شده بود که به نظر من فقط یک توهین بزرگ به جامعه عزیز سندرم داون بود. در این فیلم به کارگردانی کارگردان شهیر، آن‌ها را موجوداتی خطرناک، دیوانه و عصبی نشان می‌داد. درحالی‌که سندرم داون عاطفی ترین و مهربان ترین انسان هاست. تولید آثار اشتباه، لطف نیست خیانت است.

  • برای رفع این مشکلات چه راهکار و ساز کاری پیشنهاد می‌کنیم، که هم خوراک فرهنگی برای این طیف تولید شود و هم آسیبی دربر نداشته باشد؟

این موضوعات خیلی حساس است و باید دست‌ کم با چند متخصص مشورت شود. همان‌گونه که در مورد تولید آثار در هررشته‌ای مثل پلیسی، مذهبی و... چند تامشاورهست، پرداختن به موضوعی به این حساسی هرگز نباید بدون مشاور انجام شود.

به نظر من تشکیل یک کارگروه شامل متخصصان از هر رشته مرتبط که معتمد ارگان خاص یا انجمن علمی آن رشته است، می‌تواند بسیار مفید باشد و نمایش‌هایی که اسمی از هر اختلالی برده‌اند وقتی برای مجوز اقدام می‌کنند یکی از شرایطش باید تایید این کارگروه باشد. این کارگروه نمایشنامه های با موضوعات خاص را به انجمن های علمی مرتبط ارجاع دهد. اگر آن‌ها تاییدکردند کارگروه هم تایید کند و بعد هم مشاور حرفه ای معرفی شود و تا پایان، در کنار کار باقی بماند، اگر نقد و اشکالاتی بود برطرف کنند دوباره ادامه بدهند تا خروجی اثرشان نتایج مخرب نداشته باشد.

امیدوارم پیشنهادم در مورد تشکیل کارگروه به‌زودی اجرا شود حال توسط هر ارگانی که صاحب نظر و صاحب نفوذ است. من هم در قبال تشکیل کمیته یا کارگروه بی‌هیچ چشمداشتی آماده هر نوع مشاوره، همکاری و کمک تخصصی هستم.