دسته: 'گزارش ویژه
۰۵ بهمن ۱۴۰۰
کد خبر: ۳۶۶۵۴ تاریخ انتشار: ۰۸ آذر ۱۳۸۹ - ۱۵:۵۶ منبع شفاف نیوز
مجید امرایی، مولف کتاب «نمایش درمانی»: ابوعلی سینا را باید بنیانگذار نمایش درمانی دانست، نه مورینو حتما داستانش را شنیدهاید که در شهر ری شاهزادهای بوده که بیمار میشود و میگوید من گاوم. گیاه میخورده و میگفته سر من را ببرید. حاکم هم از بوعلی سینا میخواهد فرزندش را درمان کند. ابوعلی سینا چاقو به دست، با لباس یک قصاب و ظاهرا به قصد بریدن سر بیمار نزد او میرود. میخواهد سرش را ببرد اما او را لاغر خطاب میکند و به بقیه میگوید که او باید چاق شود تا سرش را ببرم؛ والا ارزش سر بریدن ندارد. بعد از آن ابوعلی سینا به بهانه چاق شدن آن شاهزاده، به او دارو میدهد و او بعد از دو ماه خوب میشود.
مجید امرایی متولد سال1348است و بیش از 20 سال است که در عرصه تئاتر فعالیت میکند. او که درحال حاضر مدیر روابط عمومی تئاتر شهر است، نخستین کسی است که در ایران کتابی درباره رشته نمایشدرمانی تالیف کردهاست. پیش از این تنها چند جلد کتاب در اینباره ترجمه شده بود. امرایی دارای دو مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد تئاتر از دانشکده هنر و معماری و یک مدرک کارشناسی از رشته کاردرمانی است. همشهری کتاب در شماره آبان و آذر خود با این نویسنده درباره کتاب «تئاتر درمانی» گفتگو داشته که بخشهایی از آن در ادامه می آید:
• من در کوه دشت به دنیا آمدم که آن وقتها یک شهر خیلی کوچک بود، در واقع یک بخش بود با چهار خیابان. دریک خانه کاهگلی بزرگ شدم که تنها یک شیشه شبیه پنجره داشت. از همان بچگی به تئاتر علاقه داشتم؛ به خصوص به سیاه بازی. نوار سیاه بازی را که ضبط شده بود گوش میدادم و تا آنجا که میتوانستم حفظ میکردم و بعد به جای همه حرف میزدم؛ به جای سیاه، به جای حاجی و به جای همه! در مدرسه هم صورتم را دودهای میکردم که نقش سیاه را بازی کنم! اولین کتابی هم که خواندم «ماهی سیاه کوچولو» بود که من را به گریه انداخت. در مقطع دبیرستان بیشتر با نمایش و داستانهای نمایشی آشنا شدم و حتی داستانها را هم به صورت نمایشی اجرا میکردم. شاید بیشترین تاثیر را از عمویم گرفتم. بدون اینکه حتی بتواند اسم خودش را بنویسد تمام شاهنامه را حفظ بود؛ این را از نقالی که در دهشان زندگی میکرده یاد گرفته بود.
• کمکم که با این قصهها آشنا میشدم ارتباط بیشتری هم با آنها برقرار میکردم و نوع تعریف آنکه جزء به جزء بود من را تحت تاثیر قرار میداد؛ به صورتی که هر کجا عمویم بود من هم میرفتم. تا اینکه وارد دانشگاه شدم و اولین کار تحقیقیام درباره شناخت شخصیتهای شاهنامه با عنوان «از کیومرث تا شغاد» انجام دادم که چاپ هم شد. چهار نمایشنامه هم چاپ کردم که یکی از آنها را با برداشتی از غمنامه رستم و سهراب نوشته بودم. بعد نمایشنامه پلاک 9 را منتشر کردم و همچنین یک مجموعه داستان مینیمال را که جغرافیای این داستانها زادگاهم بود.
در دانشگاه نمایش را به صورت علمی یاد گرفتم. بعد از تحصیل هم در مطبوعات به نوشتن درباره تئاتر مشغول شدم. تا رسیدم به موضوع نمایشدرمانی و کتاب نمایشدرمانی. باید بگویم بهترین لحظات عمرم را مشغول تحقیق درباره موضوع این کتاب بودم؛ آن هم با بیماران جنگی؛ بیمارانی که سابقه جنگیدن داشتند. در بیمارستان رواندرمانی سعادتآباد با یک تیم پزشکی کار میکردم.
البته ابتدا کار را به صورت تجربی پیش میبردیم و بعد به این نتیجه رسیدیم که باید تیم درمانی تشکیل داد؛ یک تیم متشکل از چند روانشناس، چند روانپزشک، چند کار درمان، چند مددکار اجتماعی و من که کار نمایشدرمانی را انجام میدادم. چون اصولا کار توانبخشی یک کار گروهی است، نه یک کار فردی. به هر روی ماحصل هفت سال و نیم تحقیق در این کتاب جمعآوری شده است که امیدوارم افرادی که میخواهند این کار را ادامه بدهند از این کتاب به عنوان یک منبع استفاده کنند و بتوانند کاری را که شروع شده ادامه بدهند. چه بسا قبل از من افرادی روی این مقوله کار کرده بودند اما در قالب یک پایان نامه بوده و منتشر نشده و حالا دارد خاک میخورد.
• در کتاب به دفعات گفته شده است که کار تئاتردرمانی کاری تیمی است. ما در کشوری هستیم که رشته نمایشدرمانی نداریم و کاری که من انجام دادهام یک کار بین رشتهای است. هرگز یک نفر نمیتواند کار تئاتردرمانی انجام بدهد؛ یعنی شما اگر بخواهید به عنوان یک تئاتری این کار را انجام دهید حتما باید در کنار یک روانشناس باشید چون شما تخصص نمایشدرمانی ندارید. شما تخصص تئاتر دارید. هنگامی تخصصتان نمایشدرمانی میشود که یک روانشناس کنارتان باشد و این دو تخصص یک خروجی داشته باشند و آن نمایشدرمانی است.
اگر حتی یک روانشناس هم بخواهد این کار را انجام دهد باید یک تئاتری در کنارش باشد؛ زیرا او نمیداند تئاتر چیست. بنابراین از آنجا که من میخواستهام کتاب برای هر دو گروه کاربردی باشد، مطالب را بهگونهای تنظیم کردهام که مخاطب گذشته از تخصصی که دارد با خواندن این کتاب، تعاریف ضمنی موضوعی دیگر را دریابد. البته بنده ادعا نمیکنم که توانستهام تئاتر، نمایشدرمانی یا روانشناسی را تعریف کنم؛ به ویژه اینکه به عنوان کسی که بیست و اندی سال در تئاتر فعالیت داشتهام هنوز میگویم نمیدانم تئاتر چیست.
• یک نمایش باید ابتدا اتفاق بیفتد و بعد سمت درمان برود. شما یک نمایشنامه مینویسید و آن را به گروه بازیگران تحویل میدهید تا یک تئاتر اجرا شود. اما ما در نمایشدرمانی متن نمینویسیم. اگرهم بنویسیم فقط یک طرح چند خطی یا حتی چند پاراگرافی است که میتواند به جای دیگری برسد. هر شب ممکن است طرح تغییر کند مانند بعضی از گونههای تئاتر خیابانی چون این طرح بیمارمحور است؛ بیماران معلول و بیماران تراجنسیای که قرار است تغییر جنسیت و در نتیجه تغییر شخصیت بدهند.
• نمایشدرمانی را ابوعلی سینا گسترش داد، نه مورینو و اصلا اوست که بنیانگذار نمایشدرمانی است. با آن شیوهای که برای درمان شاهزادهای در پیش میگیرد که فکر میکند گاو است. حتما داستانش را شنیدهاید که در شهر ری شاهزادهای بوده که بیمار میشود و میگوید من گاوم. گیاه میخورده و میگفته سر من را ببرید. حاکم هم از بوعلی سینا میخواهد فرزندش را درمان کند. ابوعلی سینا چاقو به دست، با لباس یک قصاب و ظاهرا به قصد بریدن سر بیمار نزد او میرود. میخواهد سرش را ببرد اما او را لاغر خطاب میکند و به بقیه میگوید که او باید چاق شود تا سرش را ببرم؛ والا ارزش سر بریدن ندارد. بعد از آن ابوعلی سینا به بهانه چاق شدن آن شاهزاده، به او دارو میدهد و او بعد از دو ماه خوب میشود.
در اصل ابوعلی سینا در این ماجرا کار درمانیاش را به شیوه نمایشی انجام دادهاست. در اینجا نمایش، یک درمان کمکی شده است. این روایت در چهار مقاله نظامی عروضی هم آمده است و من با استناد به همین ماجرا معتقدم در علم روانشناسی ابوعلی سینا را باید بنیانگذار نمایشدرمانی بدانیم. البته ما علاوه بر این موردی که ذکر کردم در فرهنگهای بومی و گوشه کنار کشورمان آیینهایی داریم که هر کدام به نوعی در شاخه نمایشدرمانی قابل بررسیاند. برای مثال مراسم زار یک نوع نمایشدرمانی است. یا مراسمی که در منطقه لرستان و ایلام برای افراد مبتلا به اوریون اجرا میشود.
شخصی که اوریون گرفته در این مراسم بهبود پیدا میکند آن هم با دیدن پیر مرد یا پیر زنی که به شیوهای نمادین حرکات نمایشی تندی را اجرا میکند. بسیاری از این نمونهها وجود دارند؛ بالاخص در نمایش عروسکی بحث درمان بسیار اتفاق میافتد. این موارد وجود دارند اما ما بهطور مدون و سازماندهی شده دربارهشان تحقیقی نکردهایم. پیشنهادم به دانشجویان رشته نمایش و زیر شاخههای آن این است که به جای اینکه برای پایان نامه چند تا کتاب جمع کنیم و پایاننامهای ارائه دهیم، دست به تجربههای تازه بزنیم. در خردهآیینها، خردهنمایشها و خردهفرهنگهای ما و روشهای درمانهای بومی ما ریشههایی از نمایشدرمانی هست. فقط باید همت کرد تا اینها شناخته شوند.