یادداشت ها

۱۲ آبان ۱۳۸۸

از : مجید امرایی - نمایش رستم و سهراب اثری مبتنی بر ابعاد زیبایی شناسانه صحنه ای است که با استفاده از مضامین دراماتیک و کشش داستانی و اوج و فرود های قصه ای جذاب باعث پالایش روح و روان مخاطبان نمایشمی شود .

نمایش رستم و سهراب به کارگردانی "سلطان عثمانف " از کشور تاجیکستان از 3تا 14 آبان ماهدر تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهراجرا شد نمایشی کهدر بیست و هفتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر هم در بخش آثار خارجی به عنوان نمایش برتر معرفی شده بوداین نمایش با استفاده از داستان معروف "حکیم ابوالقاسم فردوسی " و دست مایه قرار گرفتن لحظات زیبای قصه پردازانه توسط عثمانف تولید تئاتری شده است .

نمایشی که با همنوا شدن داستان پر کشمکش آن با تکنیک اجرایی کارگردانو بازی های جذاب بازیگرانگروه تاجیکستانیاز آن اثری کم نظیر و مبتنی برزیبایی های صحنه ای ساخته است.

سادگی در ابزار صحنه ای استفاده از شیوه نمایش هایسنتی و آنچه که امروزه در ایران به نام شیوه نمایش تعزیه معرفی شده است، بازی های روان و یک دست بازیگران خصوصا بازیگر نقش سهراب و رستم ، تصویر سازی جذاب و موسیقی در خدمت کار باعث شده است تا نمایش رستم و سهراب به شدت مورد استقبال مخاطبان تئاتر قرار گیرد .

آنچه که در نگاه نخست از نمایش رستم و سهراب به چشم می خود صحنه ای لخت و بدون طراحی های پیچیده صحنه تئاتر های امروزی است، چرخ و فلکی ساده و آویخته بر سقف صحنه، طراحی زیبایی که بر کف صحنه صورت گرفته و نشان از دنیای یک دست انسانی و از بن مایه دورنی داستان که همان تقدیر گرایی و سرنوشت محتومی انسان ها ومرگ است الهام گرفته آنچه که در داستان رستم و سهراب تقدیر پسر کشی توسط پدر است.

استفاده از سمبل ها و نماد های تعریف شده و قرار داد های صحنه ایدر نمایش رستم و سهراب در چنان قدرت بالایی است که این گونه نگا ها تنها از تفکرات هنری کارگردانی کار کشته چون عثمانف بر می آید .

طبلگاه ابزار جنگی ، گاه وسیلهطرب ، گاه خمره شراب ،گاه مسند زمامداری فرمانروا و گاه سلاح جنگی و اسب سوار کاری پهلوانان است.

موسیقی کوبه ای برای صحنه های جنگی و نوای دل انگیز و لطیف دو تار و ملودی جذابی که توسط خواننده و نوازدگان نمایش انتخاب شده است همه و همه در خدمت اجرایی تماشاگر پسند است نمایش رستم و سهراب توسط گروهی تاجیکستانی در تئاتر شهر تهران است .

رستم و سهراب نمایشی که تماشاگران آن لحظه به لحظه با آن همذات پنداری می کنند در شادی شخصیت ها شاد می شوند و در غم و اندوه آنها غمگین می شوند با آنها به میدان رزم می روند و با داستان و نمایش به برم می نشینندرستم وسهراب شادی وغم را چنان در هم تنیده که تماشاگر با تزکیه کامل روحی از تالار خارج می شود .

بازیگران نقش های رستم و سهراب در صحنه های نبرد چنان گیرا می درخشند که دل هر حماسه دوست و وطن پرستی را به خروش می آورند و با اشعار آنها هم آوا می شوند و حماسه شیخ طوس را زمزمه می کنند .

"سهراب " از" هژیر" کمک می خواهد تا پدر را به او باز شناسد اما این دست تقدیر است که سرنوشت مرگ محتوم پسر را به دست پدر پذیرفتنی کرده است و راه گریزی نیست اما عثمانف در کنار این تقدیر گرایی حکیم توس نظر دیگری هم دارد و قدرت انتخاب را از فرد نگرفته است وبرای لحظه ای به ذهن هژیر ومخاطب خصطور می کند که اگر چنین نکند چه می شود و در این موضع حسادت را مطرح می کند.

رستم یل ایرانی به دنبال فرزند خود است اما غافل از این که تا ساعاتی دیگر خود قاتل فرزندش خواهتد بود او نیز می تواند از سرنوشت محتوم خود بگریزد اما این وطن دوستی ونجات مردمانش است که قدرت او را دو چندان می کند که باید مبارزه کرد نتیجه هر چه باشد .

"گرد آفرید" در نبردی تن به تن با سهراب نشان می دهد که در سرزمین ایران مردان و زنان همانند همند ودر دفاع زنان ومردان پا به پای هم پیش می روند،مردمان این سرزمین در دفاع از کیان خود از همه متعلقات وجودی خود می گذرند .

استفاده از بازیگران خلاق و خوش فکر ، هماهنگی گروهی ،ضرباهنگ به جا و درست داستانی و کارگردانی و طراحی حرکات بازیگران در نمایش رستم وسهراب،توجه به ابعاد چشم نواز کار، ریتم موزون ، تصویر سازی های جذاب ، همانگی نور، موسیقی و بازی بازیگران استفاده از آواهای زیبا ،سوگ ها و آواز ها، نگاه خلاقانه کارگردان به داستانی پهوانی و کهن ، دوری از بیگانه پروری و توجه به خرد و دانش که در جای جای نمایش خرد ورزی را پیشه ایرانیان می داند از دیگر مشخصه های نمایش رستم و سهراب است سلطان عثمانف 10 سال به عنوان کارگردان در تئاتر های روسی زبان کارگردانی کرده و به خود را در عرصه تئاتر مدرن و حرفه ای آزمودهاست، 10 سال هم در تئاتر جوانان تاجیکستان خلاقیت های جوان دانشجویان خود را پرورش دادهاست و در حال حاضر هم به عنوان کارگردان مطرح و پیشکسوت تئاتر تاجیکستان تجربه دو دهه کارگردانی حرفهرا با خود به همراه دارد، او داستان شاهنامه را به سه شیوه اپرا ،و باله ،شیوه مدرن و امورز تا پیش از این به صحنه برده است و هم اکنون هم به شیوه سنتی نمایش های شرقی رستم وسهراب را بر صحنه تالار قشقایی نقش بسته است.

اثری بدور از پبیچیدگیو در هم تنیدگی هایتئاتر های مدعی مدرن بودن و تقلیدی از تئاتر غرب امروزی،استفاده حداقلی از امکانات صحنه ای و استفاده حد اکثری از بازی بازیگران، تکیه را بر حضور خلاقانه بازیگران بر صحنه نمایش باعث شده است تا تماشاگر در نهایت اثری جذاب وپسندیده را در تالار قشقاییتئاتر شهر به صحنه ببرد .

در رستم وسهرابکارگردان هرگز به دنبال تفاوت های صوری بین انسان ها نیست انسانیت را در همه جای اثر نمی توان دید ،در نگاه فردوسی وپس از قرن ها درنگاه سلطان عثمانف "تورانی "و "ایرانی "همه انسانند و تنها تفاوت این دو در نابخردی و در خرد ورزی آنها است که هم ایرانی وهم تورانی مجال اکتساب خرد را دارند.

انچه کهبن مایه داستان حکیم توس هم بیش از همه دیده می شود خرد برتر واندیشه گوهر است و داستان رستم و سهراب اثری در تایید خرد ورزی ودوری از نابخردی است.

در نمایش رستم و سهراب جدای تمامی موارد ذکر شده دربالا هرگز نمی توان از کنار بازی های روان بازیگرانی چون" قربان سوبیر" ، "کامران الدین میرزایف" ،" سلطان عثمانف" ،" ‌رجبعلی گوسینف" ،" سهراب آبخونوف"، "عبد مومن شریف"،" سهراب عثمانف"،" ناظم ملیکف"، "ماه پیکر یورو وا" ،" ‌زلفیا ازکوا" گذشت.

نمایش رستم و سهراب تا 14آبان ماه در تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر به صحنه می رود .