یادداشت ها

تصاویر بیشتر
دسته: متفرقه
۰۶ دى ۱۳۹۱

از مجید امرایی : جایگاه هنری ما در قیاس با کشورهای صاحب نام در عرصه هنر کجاست؟ و اصولا چنین دسته بندی نیاز هست ؟! اگر پاسخ مثبت است ، در هنرهای مطرح و جهانی ما درکجا ایستاده ایم ؟؟؟!!! آیا هنوز به این جمله اعتقاد داریم که " هنر نزد ایرانیان است و بس" یا اینکه این جمله دیگر کاربردی ندارد؟ و هنر نزد دیگران هم هست ، در دنیایی که روز به روز و لحظه به لحظه در حال تغییر است هنر به عنوان یک نهاد اجتماعی چه کمکی به ما می تواند بکند آیا باید بر هنرها مدیریت داشت یا آنها را بحال خود واگذاشت ؟ مدیریت هنری چیست ؟ و اصولا برای مدیر هنری پیش نیاز و نیازی هایی است ؟! و مهمتر اینکه آیا ضعف حوزه مدیریت هنری امروز ما تنها بودجه و پول است ؟ و اصولا چرا عرصه هنر های ما این همه چالش برانگیز است ؟ برای پاسخ گفتن به سوالاتی از این دست با این یاد داشت همراه شوید .

مدیر کیست ؟

برخی در محیط کار مدیرند و برخی در خانه . بعضی ها میز مدیریتی دارند و بعضی ها جایگاه آن را. بعضی ها مدیر هستند و بعضی ها مدبر . بعضی ها پیپ مدیریتی دارند و بعضی ها تیپ آنرا . بعضی ها مدیر هستند و منشی دارند و بعضی ها تنها مدیر هستند و در اصل تنها منشی اند . بعضی ها مدیر هستند و ماشین مدیران را دارند و بعضی ها در اصل تنها ماشین هستند و ماشین مدیران را می رانند . بعضی ها رنگ مدیریت دارند و بعضی ها طعم آنرا . بعضی ها خدادادی مدیر هستند و بعضی ها مادرزادی ، یعنی تنها به واسطه پدرشان یا بستگانشان . بعضی ها حکم مدیریتشان از جنس کاغذ و امضای مافوق است و بعضی ها از جنس عمل و کارکرد و تجربه شان . بعضی ها در گزارش ماهانه تنظیم شده توسط خود ، مدیر موفق هستند و بعضی ها در عملکرد تنظیم شده مافوق و زیردستان خود . بعضی ها تنها مدیر هستند و بس و بعضی ها مدیر هستند و یک دنیا ارزش . بعضی ها امضایشان چند روزی اعتبار دارد و بعضی ها عملکردشان یک عمر . بعضی ها یاد خود را با خود می برند و بعضی ها خود می روند و اما نام و یادشان می ماند . بعضی ها عشق مدیریت دارند و بعضی ها مدیر عاشق هستند . بعضی ها بر نام سازمان مدیریت میکنند و بعضی ها مدرک مدیریت دارند و الی آخر...

مدیریت هنری : در طول زمان ها تعاریف متعدد ی هم برای مدیریت هنری ارایه شده است ، یکی از جامع ترین این تعاریف که به بحث ما نیز نزدیک است چنین است " مدیریت هنری عبارت است از علم و هنر برنامه ریزی ، سازماندهی ، هدایت و رهبری ، نظارت و کنترل و نهایتا ایجاد هماهنگی برای رسیدن به هدف یا اهداف از پیش تعیین شده یک سازمان یا نهاد هنری و اجتماعی " تمام موارد یاد شده در این تعریف با منابع سازمانی یعنی" نیروی انسانی " صورت می گیرد که مهم ترین و ارزنده ترین دارایی هر سازمان منابع انسانی آن یعنی کارکنان آن است ، کارکنان و مدیرانی که در حوزه مدیریت هنری امروز ما متاسفانه چندان به تجربه های گذشته و مثبت آنها توجه نمی شود است و همواره باید منتظر ماند تا گروه هم مسلکان مدیر قدیم ، بروند و گروه مدیر هنری جدید ، بیایند و این چرخه آزمون و خطا همچنان ادامه دارد .

مدیریت هنری و رک و صریح بودن : ابهام گرایی و رک نبودن که ریشه های مختلفی مثل ترس و عدم اعتماد به دیگران را در خود دارد ، مانعی است بلند که باید برای رسیدن به اهداف و زمینه های جدید موفقیت ، از آن عبور کرد ، آیا در حوزه مدیرت هنری مدیران ما به قدرکافی صریح و روشن و به قول معروف رک سخن میگویند ، یا این انتظار مسئله ای به دور از ذهن و محال است شاهد مثال ، وعده های مبهم و مکرر در رفع موانع متعدد برنامه های اجرایی گروه های هنری در حوزه های تئاتر ، موسیقی و تجسمی و همچنین شیوه نامه های تولید آثار هنری و عرضه آنهاست که یکی از مهمترین مسائل چالش برانگیز مدیریت هنری است .

مدیریت هنری شجاعت ، خوب و نیک بودن : آیا موفقیت تنها در رسیدن است یا گاهی هم می توان به این ضرب المثل اعتقاد داشت که جلوی ضرر را در هرکجا بگیری منفعت است ، اگر می خواهیم تیم خوبی داشته باشیم ، باید خودمان هم ، خوب باشیم و خوب بودن در شجاعت و صداقت است ، به زبان ساده ، اگر در موقعیت مدیر ، راستی و درستی جاری باشد ، به تبع آن اعتماد و دوستی هم هست ، هم افزایی هست و پایانی هم هست ، آیا پایان کار یک مدیر همیشه در رسیدن به برنامه هاست یا در برخی مواقع باید شجاعانه به ناتوانی و ناکارآمدی و اشتباهات برنامه ای هم اعتراف کرد حتی اگر به قیمت استعفای او تمام شود .

مدیریت هنری و پرهیز از حرافی : مدیریت هنری باید بداند که زیاد حرف نزند والا چشم هایمان هم باید گوش بدهند ، لذا حرف هایمان باید در متن عمل کردن مان قرارگیرد مسئله مهمی که در مدیریت هنری امروز ما هرگز رعایت نمی شود از حرف ها تا عمل ها کیلومترها فاصله است و همین عنصر موجب ابهاماتی می شود که هرگز ترمیم شدنی نیست شاهد مثال ،در این عرصه متاسفانه ادبیات و اطلاعات مدیران هنری ما از سطوح تخصصی برخوردار نیست مدیر ارشد هنری که بالاترین رتبه یعنی معاونت هنری یک وزارتخانه را در اختیار دارد در سطحی سخن می گوید و اطلاعاتی را ارائه می کند که مدیر میانی و شاید مدیر پایین دستی باید آن اطلاعات را ارایه کند ، بطوری که صاحب نظران معتقدند بسیاری از برنامه های حوزه هنر کشور پیش از برنامه ریزی اعلام می شوند و عموما برنامه ها و طرح ها باری به هر جهت است ، در مورد برنامه های کوچک و گاها ناکارآمد هم آنقدر حرف می زنیم که اگر موفقیت نسبی هم حاصل شود ، چون در بیان آن اغراق کرده ایم چندان در بین جامعه هنری ملموس نیست ، به عنوان نمونه در امر تبلیغات و اطلاع رسانی اخبار ، گفت وگو ها و نشست های متعدد در خصوص طرح های پیش پا افتاده ای چون " طرح استقرار گروه ها " ،" شورای حمایت" ،" انتشار آلبوم های موسیقایی " ،" هفته های هنر استان " ،" راه اندازی تالارنمایشی چون خانه نمایش با ظرفیت 24 نفر و هزینه دویست میلیون " ،" جشنواره ای چون جشنواره هنر و رسانه بدون خروجی کاربردی و علمی "،" هفته های هنر ایران در خارج از کشوربا صرف هزینه های میلیون دلاری "، "جشنواره های تکراری و کم ارزش و بدون بازدهی استانی ، منطقه ای و ..."، " تئاتر شهر استان ها "، " اجراهای عمومی که تا پیش از این هم وجود داشته " ، " ارکسترهای مجلسی چون ارکستر نیاوران صرف هزینه و سپس خاموشی ابدی " ، " ارکستر سمفونیک تهران " ، " بی توجه به موسیقی محلی و مقامی " ،" معلق رها کردن موسیقی پاپ " جشنواره های هنری رنگانگ و اموری از این دست که وظایف ذاتی معاونت هنری است چنان اغراق آمیز طرح می شوند که مخاطب اتفاقی خارق العاده را انتظار می کشد که هرگز مهیا نمی شود و جالب اینکه به اخبار رسانه های جمعی راضی نیستیم و رسانه سازی هم می کنیم راه اندازی ستاد های خبری متعدد تحت عناوین مختلفی چون خبرگزاری ها و پایگاه های اطلا ع رسانی و سایت های خبری تبلیغات محیطی و اغراق در برنامه ها و تظاهر انچه که واقعی نیست ظرف دو سال گذشته که در معاونت هنری به وفور دیده شده از مواردی است که همواره با هزینه های گزاف مالی برگزار می شوند و بازدهی چندانی هم نداشته ند .

مدیریت هنری و فراموشی گرایش ها و منطق گرایی : فراموش نکنیم که تنها اولویت ما کار ماست ، بقیه مسائل فرع آن است . در این خصوص ، استفاده از افرادی در قالب مشاوران به دور از تخصص، در موقعیت های بحرانی و حساس ، نوعی نقص بر مدیریت هنری است ، مشاورانی که تنها به واسطه ارتباط نسبی یا سببی و گاه بنا بر توصیه های گروهی و حزبی انتخاب شده اند نه تخصص و آگاهی علمی و عملی.

مدیریت هنری و مسئله نقد پذیری و نقادی منصفانه : در مدیریت هنری جدا کردن خود از تعاریف و شعارگویی و رسیدن به پله نقد موقعیت خویش بسیار لازم است که حاصل آن فراهم کردن فضای هم افزایی و همگرایی اندیشه ها در بین جامعه هنری است، جامعه ای که منطبق بر احساس ، اندیشه ، خلاقیت و زیبایی فعالیت می کنند همواره نقد کردن و نقد پذیر بودن را موقعیتی ویژه و الهی برای مدیر می داند مسئله دیگری که در مدیریت هنری امروز ما مورد بی توجهی قرار گرفته است.

مدیریت هنری و جامعه هدف : پس از منابع انسانی منابع دیگر نظیر" دارایی های فیزیکی و تاسیساتی" به اصطلاح اموال و پس از آن ، داشتن " اطلاعات جامع و کامل آماری از گروه های هدف " یعنی آنچه در علم مدیریت "جامعه هدف " نامیده می شود از مواردی است که مدیر هنری می بایست بر آنها آگاهی داشته باشد .

اطلاع از تعداد نفرات حوز ه های تخصصی هنری ، کمبو دها و نارسایی ها و سطح توقعات گرو ه های هنری و مطالبات انباشته شده گذشته اهم و مهم کردن خواسته ها و چیزهایی از این دست از جمله مسائل دیگری است که در حوزه مدیریت هنری باید به آن توجه داشت .

اینکه چرا با گذشت این همه سال و پیشرفت تکنولوژی آماری در حال حاضر هیچ اطلاعات جامعی درباره جامعه آماری حوزه هنرهای کشور در عرصه های هنری چون " آموزش " و" نمایش " ، " تجسمی " و " موسیقی " در معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دست نیست جای سوال دارد، آیا معاونت هنری آمار تقریبی از جامعه فارغ التحصیلان رشته هنر در کشور را در دست دارد یا اصولا به چنین آمار هایی احساس نیاز می کند ؟ این در شرایطی است که تخصیص بودجه فعالیت های هنری و دریافت آن از بودجه دولت و مجلس در تمام دنیا همواره بنا به جامعه آماری و میزان فعالیت ها، تاثیرگذاری و کارکردهای فرهنگی آن در سطح جامعه و همچنین قدرت چانه زنی و پیگیری مدیر هنری بستگی دارد .

مدیریت هنری بودجه مالی : اما حمایت های مالی و درخواست " بودجه" در رده آخر این دسته بندی قرار دارد ، زیرا که تخصیص بودجه و حمایت های مالی بسته به شناخت و آگاهی از همه موارد مطروحه فوق است ، به همین جهت است که بسیاری از مدیران موفق برنامه محوری را سرلوحه کار خود قرار می دهند و معتقدند که خود برنامه پول و بودجه را با خود به همراه می آورد و این مسئله دیگری است که متاسفانه امروزه مدیریت هنری ما به شدت از نبود آن رنج می برد و برای فرار از نبود برنامه و دیدگاه های غیر کارشناسی و ناکار آمد دست به دامان درخواست های مکرر بودجه ای از رده های بالاتر می برد ، از مجلس و کمیسیون فرهنگی تا وزارتخانه و سازمان بودجه

.

مدیریت هنری و وظایف نیروها :

اما وظایف نیروها عبارت است از تصمیم سازی با ارایه پیشنهادات و اجرای تصمیم پس از اتخاذ از سوی مدیر و وظایف مدیران عبارت است از تصمیم گیری و نظارت بر اجرای تصمیمات .

معاون سابق بازاریابی کوکاکولا و نویسنده کتاب ارزشمند " پایان بازار یابی سنتی" آقای " سرجیو زیمن ". اجرای تصمیمات را در پنج سطح برای تصمیم گیری قائل است که ما این پنج سطح را به حوزه مدیریت هنری تعمیم می دهیم .

سطح یک: تصمیم من مدیر ارشد بدون کمک شما منظور کارکنان است : این سطح مربوط به امور سیاستگذاری است. این تصمیم من اگر با آگاهی و اطلاع کامل از حوزه هنرشناختی نباشد فعالیت های هنری را به سمت تفکر اقتدار گرایانه و منیت های کاذب ضربه زننده خواهد برد که به اعتقاد صاحب نظران یکی دیگر از حلقه های مفقوده و ضعف های مدیریت هنریامروز ما در حال حاضر همین منیت های کاذب و ضعف در دیدگاه های تخصصی و علمی است.

سطح دو: تصمیم من با کمک شما : مسئولیت تصمیم گیری با مدیر است اما از نظرات و پیشنهادات کارکنان مطلع می شود ، این بخش در مدیریت هنری بخشی مهم و تاثیرگذار است که تعامل و همگرایی را در بین هنرمندان تقویت میکند مسئله ای که میبایست در حوزه مدیریت هنری با همکاری انجمن ها و صنوف تخصصی چون انجمن های خانه تئاتر، خانه موسیقی، خانه هنرمندان صنوف حوزه هنرهای تجسمی و... صورت پذیرد اما متاسفانه این بخش هم در حوزه مدیریت هنری (معاونت هنری) به شدت مورد بی مهری قرار گرفته است شاهد مثال بی توجهی به درخواست ها و مشاوره های انجمن ها و کارشناسان فن و پیشکسوتان عرصه هنر در معاونت هنری است .

سطح سه: تصمیم ما: این بخش در حوزه مدیریت هنری همواره به عنوان بخش مهمی است که متاسفانه مدیریت هنری ما برای فرار از ناکارآمدی تصمیمات خود ساخته به سمت آن حرکت کرده است شاهد مثال: راه اندازی شوراهای مدیریتی که عموما سخن مدیر ارشد ر ابه زبان جمع مطرح می سازند نه دیدگاه کارشناسی و تخصصی خود را .

سطح چهار: تصمیم شما با کمک من: سخت ترین تصمیم های مدیران است. چون باید قدرت خود را فراموش کنند و اجازه دهند فرد دیگری تصمیم بگیرد سطح چهارم در عرصه مدیریت هنری تاکنون به ندرت دیده شده است چون مدیر هنری نظر خود را لایتغیر می داند و اصولا عذرخواهی از برنامه های ناکارآمد و برخی برنامه های به گل نشسته در قاموس آنها نمی گنجد .

سطح پنج: تصمیم شما بدون کمک من: یعنی اعتماد مدیر به توانایی ها. دانش و بصیرت نیروها به حدی میرسد که مسئولیت را به صورت کامل تفویض میکند ، در سطح پنجم که مسئله ای مهم برشمرده میشود متاسفانه مدیریت هنری امروز چندان موفق نبوده است شاهد مثال، استعفای 14 مدیر هنری ظرف 17 ماه در معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان بالاترین رده مدیریت هنری کشور و جابه جایی 274 کارمند و کارشناس در این بخش ظرف 19 ماه است که عمدتا هم به دلیل عدم توجه به نظرات مدیریتی آنها و بی توجهی به تصمیماتشان بوده است .

سرجیو زیمن میگوید: اساساً سطح پنجم به مخاطب میگوید گوش کن ، دلیل اینکه شما اینجا هستید ، دلیل اینکه من شما را استخدام کرد ه ام ، دلیل اینکه به شما اجازه داد ه ایم که تحت لوای علائم تجاری ما کار کنید، این است که شما را باور داریم که بروید و کارتان را انجام دهید و این اعتماد به نفسی است که مدیریت ارشد هنری باید به زیر مجموعه خود منتقل کند .

ایشان میگوید در تمام موارد فوق تصمیم گیرنده باید مشخص باشد تا در مقابل تصمیم خویش مسئولیت داشته باشد. مدیران ما هم باید بدانند که یکی از نقش های ارزنده ایشان اتخاذ تصمیمات صحیح و به موقع و بر مبنای اخذ اطلاعات از زیردستان است و همچنین تفویض اختیار برای تصمیم گیری کارکنان در جای خود شایسته و لازم است.

در پایان پاسخ گفتن به این پرسش را به شما وامیگذاریم که اصولا مدیریت هنری امروز ما در موارد ذکر شده چقدر خود را توانا نشان داده است ؟! و آیا هنوز هم این اعتقاد وجود دارد که بودجه و پول مهمترین معضل عرصه هنر ماست ؟ غفلت های دیگری صورت نگرفته ؟! / مدرس و پژوهشگر فرهنگی و هنری