یادداشت ها

تصاویر بیشتر
دسته: تخصصی
۰۲ خرداد ۱۴۰۰

به باور من میمک چهره را یا حالت صورت عبارت است از جابجایی و یا حرکت ها و تکانه های ریز و یا درشت پوست صورت و عضله های صورت و لب ها و زبان و چشم ها وپلک ها تا گشاد و تنگ شدن مردمک چشم و یا آب دهان قورت دادن و… را میمیک چهره میگویند.

باید اذعان کرد که حالات چهره به نوعی زبان بدن یا ارتباطات غیرکلامی معنا می یابد . باید بدانیم که دگرگونی های حالت صورت و یا چهره معمولاً با یک تجربهٔ احساسی برای فرد همراه است مانند لبخند و یا گریه کردن و اشک ریختن و…. همه این رفتار ها و تظاهرات می تواند بادامهٔ مغز را به شدت تحریک نموده و برای تشخیص به انسان ها یاری رساند.

زبان بدن و میمیک چهره

پیش از شروع این مقاله که پیرامون میمیک به رشته تحریر در می آورم بد نیست سری به لغت نامه ها بزنیم : در لغت‌نامه دهخدا میمیک . (فرانسوی ، ص ، اِ) حرکات نمایشی که نمایانگر اعمال و احساسات است . (از دایره المعارف کیه ). || هنرپیشه ای که اعمال و احساسات را بوسیله ٔ حرکات نمایش دهد . فرهنگ فارسی معین[ فر. ] ۱ – (ص نسب .) هنرپیشه ای که اعمال و احساسات را به وسیله حرکات نمایش دهد.۲ – (اِ.) فن تقلید و مجسم کردن اعمال و احساسات به وسیله حرکات (بدون تکلم ). فرهنگ فارسی عمید (اسم) [فرانسوی: mimique] (هنر) mimik حرکات و حالات چهرۀ هنرپیشه در هنگام بازی.

اما آگاهی از میمیک چهره به چه مفهوم است ؟

نتایج تحقیقاتی که در مجله Experimental Social Psychology منتشر شده است نشان می دهد که مذاکره کنندگانی که مشابه طرف مقابل خود صحبت می کنند و با کمی تلاش و کوشش حتی می توان به نتایج بهتری یعنی حتی (۳۰ درصد) هم دست پیدا می کنند. این تحقیقات همچنین نشان می دهد که استفاده از میمیک مشابه طرف مقابل در ابتدای مذاکره، بیش از انتهای آن اثربخش می باشد.

اما میمیک مشابه چیست؟

میمیک مشابه شامل احساسات ، انتخاب واژگان و اصطلاحات مشابه فردی است که با او در حال صحبت یا حتی ارتباط ایمیلی می باشید. استفاده از رفتارهای مشابه با طرف مقابل در ارتباطات نوشتاری ، میزان اعتماد طرفین را افزایش می دهد. مردم دوست دارند با شخصی ارتباط برقرار کنند که مشابه آنها رفتار می کند. قدرت بازاریابی میمیک مشابه تحقیقاتی که اخیرا روی ۱۲۹ مشتری MP3 Player انجام گرفته نشان می دهد که در صورتیکه فروشنده از میمیک مشابه مشتری استفاده کند، میزان فروش افزایش می یابد.

در این تحقیق نیمی از جامعه آماری با فروشندگانی که میمیک مشابه داشتند برخورد کردند. نتایج حاکی از این بود که ۷۹ درصد مشتریان گروه اول در نهایت محصول مورد نظر خود را خریداری کردند، در حالیکه درصد فروش موفق در گروه دوم تنها ۶۲ درصد بود. "همدلی" مهمترین عامل زمانیکه احساسات منفی بین دو طرف مذاکره کننده غالب می شود، معمولا دو طرف سعی می کنند تا بدون توجه به طرف مقابل ، هر آنچه که در ذهن دارند به زبان بیاورند. {استفاده از میمیک مشابه می تواند تنش مذاکره را کاهش داده و از وقوع چنین حالتی جلوگیری کند. برای مثال زمانیکه مشتری به شما می گوید که به نظر من این محصول افتضاح است، به احتمال زیاد شما سعی خواهید کرد تا از محصول خودتان دفاع کرده و مشکلی که در ذهن مشتری است را حل کنید. ولی این کار نه تنها نتیجه مثبتی نخواهد داشت ، بلکه باعث می شود تا مشتری فکر کند که شما اصلا به حرف های او گوش نکرده اید. قاعده میمیک مشابه به شما می گوید که به جای مقابله با مشتری ابتدا سعی کنید که جملات او را تکرار کنید . این کار باعث می شود تا مشتری حس کند که شما خیرخواه او هستید و تنها فروختن محصول تان دغدغه شما نمی باشد. وقتی مشتری چنین حسی نسبت به شما پیدا می کند ، قانع کردن او برای خرید محصول کار بسیار راحت تری می باشد. اما شاید بد نباشد بدانید که ابزار کار بازیگر چیست ؟

ابزار کار بازیگر خود بازیگر میباشد که این ابزار شامل :

- اول بدن

- دوم بیان

- سوم میمیک چهره

بدن : برای نشان دادن حالات اون شخصیت نمایش که بهترین بدن را بازیگران هنر میم دارن .

بیان : برای رساندن مطالب به مخاطب که بهترین بیان و صدا را خوانندگان اُپرا دارن .

میمیک چهره : منظور از میمیک چهره نشان دادن اون حالات درونی انسان .

پس شما چه دانشجو چه کارمند و مدیر هر جا باشید و هر جا هستید باید با میمیک و اصول آن آشنا شوید تا بهتر خود را علم و مهارت هایتان را ارائه دهید.

اما برخی دستوالعمل ها:

- مراقب باشید پیامتان گم نشود ممکن است به قدری درگیر اجرای میمیک مشابه شوید که فراموش کنید پیامی خود را به طرف مقابل برسانید.

- به یاد داشته باشید که میمیک مشابه حتما ضامن موفقیت شما در مذاکرات نمی باشد، به ویژه اگر طرفین مذاکره، به جای انتقال پیام به یکدیگر صرفا درگیر تقلید میمیک یکدیگر باشند.

در پوست صورت ، ماهیچه‌‌های بسیار ظریفی وجود دارد . این ماهیچه ها تحت تاثیر عوامل عصبی به سرعت منقبض می شوند و پدیده میمیک صورت از همینجا ناشی می شود . میمیک صورت فارغ از فرهنگ و ملیت ، یک زبان مشترک بین آدم هاست .

میمیک صورت احساسات درونی آدمها را نمایش می دهد . کلا” از بازیگرهایی که روی میمیک صورتشان مسلط هستند خوشمان می اید .خود من هم ترجیح می دهم به جای استفاده از دیالوگ های مستقیم ٬ از میمیک صورت پیام خودم را برسانم . میمیک صورت آسان ترین راه برای ابراز پیام است .

بزرگی گفته : هر کس آسان گرفتن زندگی را به من بیاموزد ، بنده را بنده خود کرده

یک راهکار و گپی خودمانی :

لطفا رو به روی آینه عصبانیت – خندان – ناراحت – ناامید – متعجب – سوالی – تنفر – مرموز و … را انجام بدید و بعد به یک نفر این حالات صورت را نشان دهید و از او پرسش کنید که در کدام یک از آنها بیشتر موفق بودید .

آنهایی را که دچار ضعف شده بودید را بیشتر تمرین کنید . پانتومیم به یه بدن آماده احتیاج داره آماده از لحاظ اینکه هر حالتی که بخوای باهاش نشون بدی به قول استاد خودمون مثل خمیر باشید وقتی انداختنتون رو صحنه سریع شکل بگیری .

برای این کار لازمه یه سری نرمش بدنی انجام بدی یه کتاب از آقای خمسه تو بازار راجع به همین سبک موجود است آموزش پانتومیم نوشته مارک اشتولزنبرگ و ترجمه علیرضا خمسه از نشر قطره دررابطه با این موضوع یعنی پانتومیم . بازیگران این هنر چون دیالوگ ندارن تمامی حالات و دیالوگ رو با بدن نشان میدهند و صورت آنها اغلب سفید رنگ هست به دلیل اینکه هیچ حالتی رو توی صورت نباید مشخص کنند مثال : همون اخم . و این حالت را باید با بدن نشان بدهند .

ما کلا سه نوع بازیگر داریم : اول – حسی ، دوم – ادراکی ، سوم- کاراکتر

*اول) بازیگران حسی، بازیگرانی هستند که از طریق حس به نقش خودشون میرسن . برای مثال: در نمایش هایی به سبک رئالیسم ما باید طبیعی باشیم . رئال در معنای اصلی یعنی واقعی و رئالیسم یعنی واقعیت . ما در تمامی اینگونه نمایشها باید واقعی جلوه کنیم بجز قتل که از چشم سوم خود استفاده می کنیم . پس این بازیگران با ۱۰۰% حس بروی صحنه میروند .

*دوم) اما بازیگران ادراکی، بازیگرانی هستند که از مطالعه و تحقیق به نقش خود می رسند بطور مثال : به ما نقش یک دیوانه را میدهند ولی ما از نوع رفتار و کار روزمره اون هیچ اطلاعی نداریم برای همین ما برای دیدن چنین آدم هایی برای الگوی بازی . (نه تقلید بلکه الگو ) به یکی از مراکز توانبخشی میرویم و از رفتار آنها برای باز الگو میگیریم با استفاده از دید خود و همزاد پنداری .پس این گونه بازیگران با ۱۰۰% مطالعه بروی صحنه می روند که این نمونه کارها در سبک " اپیک " که خالق این سبک آقای برتولد برشت هست استفاده میشود .

*سوم) بازیگران کاراکتر این بازیگران از ۵۰% حس و ۵۰% ادراک استفاده می کنند و بروی صحنه می روند که این نوع بازیگران جز بهترین بازیگران می شوند ماهم تلاش مان برای این است که شما کاراکتر شوید .

ما سه چیز را در نمایش مهم میدانیم به قرار زیر :

۱- ریتم .

۲- تمپو .

۳- مونوتم .

این سه اصل معمولا در نمایش برای بازیگر اتفاق میافتد که گزینه اول هم در بیان هست و هم در کلام که توضیح میدم .

۱- ریتم برای کلام اینگونه توصیف می شود که وقتی ما کلمات رو سریع بیان کنیم و شنوده یا مخاطب متوجه گفتار ما نشود میگوییم ریتم کلامی تند شده و بلعکس .

در حرکت وقتی بطور مثال : تند راه بریم و حرکت دست تند بشه و …. اصطلاحا میگن "ریتمت تند شده و بلعکس" . هر چیزی "نورمالش" خوبه .

۲- تمپو بر دو نوع تمپ تند و تمپ کند . معنای حقیقی تمپ یعنی هیجانات درونی هر انسان . مثال واضحش اینه که ما یک جمله رو واسه کی با آب و تاپ تعریف کنیم . و بلعکس یک جمله رو معمولی و بی حال گفتن رو میگن تمپ کند .

۳- مونوتم ، هم برای کلام و هم برای حرکت روی صحنه است . ما اگر روی صحنه تمامی جملات رو به یک شکل بیان کنیم مثل کتاب خواندن می شود و این خیلی خسته کننده است که به این ضعف میگن مونوتوم . ما باید کلام خود را مانند یک "موج سینوسی" در نظر بگیریم یعنی اوج و فرود در کلام باید زیاد باشد .

که این امر نیاز به شناخت دقیق نمایش دارد و درست تکیه و تاکید گذاشتن روی جملات است .در حرکت هم این موضوع مونوتون وجود دارد برای مثال : وقتی میخوام در نمایش من رو بگم با دو دست بگم من . و بعد با دو دست بگم شما . یا دستمو بعد بگیرم رو به آسمون بگم خدایا .

{ پس در نمایش ها ما با ید فیگور زیبایی داشته باشیم و دائم فیگور زیبایی برای بازی مان خلق کنیم . برای مثال اگر بخواهند از شما ۲۰ تا عکس بگیرند باید هر بار یک فیگور بگیرید} . اما در کنار این سه نکته مهم دیگری هم هست که ما به آن تنش می گوییم .

اما تنش چیست ؟

تنش ، نه تنها کمکی به بازیگری که روی صحنه است نمی کنه ، بلکه یکی از دشمنان مطلق اوست . تنش عمدتا حاصل وابستگی و توجه زیاد به کلمات نمایشنامه است . حاصل فراموش کردن این اصل است که در واقع مکان و رویداد نمایشنامه را می سازند ، نه کلمات .

وقتی به کلمات توجه دارید معنی اش این است که عمدتا نگران خودتان هستید . این احساس نگرانی مانع می شود که بر روی صحنه ، در گفتار و رویداد ، صادق و صمیمی باشید و در نتیجه آن توجه تماشاگر را از دست می دهید . اما هنگامی که توجه خود را بر رویداد متمرکز کنید ، تنش کاهش می یابد . وقتی احساس می کنید که تنش داره به سراغ تان می آید ، محل تنش را مشخص کرده و با دقت فشار را از روی آن بردارید . اصل در به کار بردن عضلات آن است که فقط عضلاتی را که به ان احتیاج دارید به کار برید .

باید در آنچه که می کنید و آنچه که می گوئید صادق باشید . این صداقت را در درون خود حس کنید . مهمترین چیز برای بازیگر این است که صداقت خود را حس کند .

یک تمرین ساده : تمام بدن خود را به جز یک دست شل کنید . تما تنش را روی یک دست بگزارید و در چنین حالتی بنشینید و بلند شوید کنترل اعضای بدن اصلی قبل از هر چیز باید به معیارهای خود دست یافته و بدن خود را بشناسید . کنترل اعضا باید بطور موضعی انجام شود . بعنوان بازیگر باید بیاموزید که آنقدر با اعضای کنترل شده به سر برید تا وقتی که بدون فکر کردن به آن ، این کنترل را انجام دهید .

به عنوان بازیگری که برای ایفای نقش های متفاوت به سراغتان می آیند ، باید باموزیم که اعضای بدن خودتان را کنترل کنید تا بتوانید حرکاتی را که به آن عادت ندارید انجام داده ، توانائی راه رفتن به اشکال متفاوت را ، که مربوط به شخص بازی می شود ، در خود به وجود آورید .

روش انجام این کار آن است که بعضی از اعضای بدن خود را با وضعیت متفاوتی در نظر بگیرید . مثلا زانوئی که خم نمی شود یا پشتی که خمیده است و عضو مورد نظر و عضلاتی که آن غضو را حمایت می کند را حمایت و کنترل می کنند مشخص کنید .

یک تمرین ساده : زانوی خود را به وضعی در آورید که خم نمی شود . این زانوی خشک شده را به وضعی کنترل کنید که نگذارید هیچ عضو دیگری از بدن شما سفت و خشک شود .

۱- با این زانو خشک شده در اتاق قدم بزنید.

۲- با آن از پله بالا بروید .

۳- با آن لباس بپوشید .

۴- با آن رژه بروید .

۵- با آن برقصید .

۶- با آن زندگی کنید.

اگر هر روز چند ساعت این تمرین را انجام دهید ، قادر خواید بود که کنترل عضلانی لازم را برای ایفای نقش شخصی که زانوهایش خم نمی شود به دست آورید . توجه داشته باشید این ویژگی به سایر اعضای بدن تان سرایت نکند و دیگر حرکات جسمی شما را تحت تاثیر قرار ندهد .

یک تمرین ساده : با استفاده از دو انگشت دست راست خود و مستقیم نگه داشتن انگشتان دوم و سوم یه شکلی که گوئی این دو انگشت صدمه دیده و آنها گچ گرفته اید، تمرین های زیر را انجام دهید .

- میز را تمیز کنید - کت خود را بپوشید - کت خود را در آورید - یک پیراهن دکمه دار به تن کنید - پیش بند ببندید و...

این تمرین توانائی مشخص کردن اندامهائی را که در یک کنترل عضلانی مورد استفاده قرار می گیرند ، به شما می دهد . مثل کنترل مفصل ران یا پشت . این خود شما هستید که باید قانع شوید که آنچه انجام میدهید حقیقی است . شما باید بیاموزید که با این حالت استثنایی که برای بدن خود به وجود آورده اید ، هم بطور مداوم تمرین کنید و هم آن بعد از تمرین فراموش کنید .

کنترل عضلات باید به طبیعت ثانوی شما در آید، به گونه ای که نسبت به آن خودآگاه باشید کنترل بدن و صدای تان به خود شما مربوط می شود .خود را به بازیگری واقعی تبدیل کردن کار دشواری است .

تمرین شلی زبان : برای از بین بردن شلی زبان ، زبان خود را در پشت دندان ها قرار داده ، یا آن را با دندان نگه دارید و جمله ای شبیه جمله زیر را بگویید :(( او دختری فوق العاده و زیبا بود که در حال قدم زدن در خیابان ، پشت ویترین مغازه ای ایستاد تا نگاه کند )) شما باید مشخص کنید شلی زبان شما از کجا ناشی می شود . یاد گرفتن اینکه شلی زبان در کجاست ، مقدمه ای برای یادگیری لهجه است .

تمرین لهجه : برای یاد گرفتن لهجه چه باید کرد؟

۱- توصیه می شود که یک حرف صدا دار و دو حرف بی صدا را از زبانی که روی آن کارمی کنید انتخاب کرده و روی آن کار کنید .

۲- برای زبانه و لهجه های محلی ، این تمرین و کنترل را در زندگی روزمره خود آنقدر انجام دهید تا وقتی که بتوانید به راحتی آن را ادا کنید .

تمرینی دیگر : یک لهجه جنوبی را تمرین کنید ، لهجه مشهدی ، لهجه شیرازی ، لهجه اصفهانی و …دوستانی که مشکل کلمه زدگی در کلام خود دارند مثل کلمات : ( گ ، ش ، س ) جملات زیر را حتما روی ۱۰ بار برای خود تکرار کنند . شمرده و با صدا بلند .

۱- کار گدای گیج و گنگ گرگانی - کندو کاو گردوی گرد گرکانیست .

۲- شیخ شمس والدین سه شنبه شب سه شیشه سرکه شیره سر کشید .

۳- دیشب پری شب پس پری شب سه شنبه شب سخت شب سردی بود دیشب .

تمرین حافظه عضلانی : به محض آنکه توانستید با استفاده از دستان خود وسائل فرضی را به کار برید ، به یکی دیگر از اصول حرفه خود اصل حقیقی بودن صحنه دست یافته اید . صحنه واقعیت و حقیقت خاص خود را دارد . قلم - خودنویس – عینک – سوزن و نخ – قیچی- آستین – وسایل صحنه همیشه حقیقت دارند . بازیگر باید به نوعی کار کند که حقیقت وسیله را مخدوش نکند .بازیگر این وسایل را به تنهایی یا در ترکیب با یکدیگر به کار می برد و تخیل خود را به کارمی گیرد که آنها را حقیقی نشان دهد .

یک مثال جالب : عینک ، به عنوان یک وسیله صحنه ، تمیز است . اما بازیگر با استفاده از تخیل خود آن را تمیز می کند . عینک خم شده است بازیگر می خواهد آن را تمیز کند .عینک شکسته است بازیگر میخواهد آنرا تعمیر کند .در هر یک از این موارد ، بازیگر با استفاده از وسایل واقعی و به کار بردن تخیل خود ، وسایل را به گونه ای به کار می برد که انگارخراب شده اند .

یک مثال جالب دیگر : می خواهید در یک ظرف شیشه ای را که خیلی سفت بسته شده است باز کنید . شما به حسب آنچه که در زندگی واقعی انجام داده اید ، مقدار نیروی عضالانی که برای باز کردن در چنین ظرفی لازم است به خاطر دارید . آن را روی صحنه بکار برید .در ظرف شل است . شما باید مقدار نیرویی که برای باز شدن در بکار بردید را بخاطر آورید . واقعی که شما ، با نخ کردن یک سوزن و خیاطی کردن ، یا تمیز کردن عینک و به چشم گذاشتن آن بر روی صحنه به وجود آورید ، برای این نیست که تماشاگر شما را باور کند . برای این است که شما خودتان را باور کنید . بازی خوب زمانی ارائه می شود که شما خودتان قانع شوید که آنچه انجام می دهید حقیقت دارد. این یکی از اصول واقع گرایی است و با انجام دادن کارهای خیلی ساده تحقق انجام می یابد .با این تمرینات ، شما می آموزید حقیقت حسی حافظه عضلانی خود را به کار برید .

لطفا تجربیات شخصی خود را در انت های این مقاله برایمان ارسال کنید شما فقط خواننده مطلب ما نیستید شما همکار ما هستید با این کار هر دوی ما می توانیم پیرامون این اطلاعات بیشتری در اختیار هم قراردهیم . یادتان باشد هیچ چیز هیچکس هیچ رفتار هیچ گفتار کردار و حتی پنداری آنگونه که به نظر می رسد نیست .

(برگرفته از کتاب زبان بدن نوشته: آلن پیز، ترجمه : مهرناز صائمی )