دلم میخواست این گزارش را نیز از صحبتهای مردم شروع کنم چرا که مردم گاهی مطالبی را میگویند که اصلاً به آنها فکر نمیکنم اما طی سؤالاتی که از چندین نفر پرسیدم، متوجه شدم درصد کمی از مردم استان از مسئله تئاتر و کاربرد آن مطلعاند. تئاتر که نام دیگر آن سایکودرام میباشد همان نقشی است که هر کدام از ما در زندگی روزمرهی خود داریم. یکی از ما، در نقش پدر، یکی در نقش مادر، یکی در نقش خواهر و ... و هر کدام در نقش خود و جای خود ثابت میمانیم تا مراحلی را طی کنیم و به رشدی بالاتر برسیم شاید محیط اطراف و گذر زمان ما را دچار تحولاتی کند اما همواره نقشهای ما ثابتند و تنها مرگ است که میتواند این نقشها را تغییر دهد. شاید هر کدام از ما برای یک بار هم که شده تئاتر را دیده باشیم، چه در تلویزیون و چه در سالن تئاتر اما منظور من از دیدن تئاتر، نمایشی است که بطور زنده در سالن اجرا میشود اگر دقت کنیم متوجه میشویم یک بازیگر وقتی میتواند تأثیری عمیق بر مخاطبش بگذارد که در قالب نقش خود فرو رفته و از این بابت برای بیننده جای تردیدی باقی نگذارد آن وقت است که ما او را باور کرده و حتی تنشها، عصبانیت و ناراحتیهای او را احساس میکنیم. تصور میکنیم اینها همه حالات خود بازیگری است که در حال اجرای نقشی میباشد و حال آن بازیگر را نشناسیم. این موضوع برایمان واقعیتر جلوه میکند. پسر فرد را با یک اجرای عالی باور میکنیم، برایش اشک میریزیم و از شادیاش خوشحال میشویم آنگونه که با پایان یافتن نمایشی غمگین یا خوشحال از سالن خارج میشویم. کارگردان تئاتر (که در اینجا منظور همان پزشک معالج است) برای درمان بیمارانش از همین روش کمک میگیرد. کارگردان برای گام اولش از ایجاد اطمینان بین خود و بیمارش استفاده میکند و کاری میکند بیمارش نقش خود را کاملاً پذیرفته و در آن فرو رود تا راحتتر رازهایش را بازگو کند، رازهایی را که تا حال در درونش مانده و گفته نشده و برایش مشکلات بزرگی را ایجاد کرده است. کارگردان سعی میکند شخص را در موقعیتی قرار دهد که در حال رنجیدن از آن است و یا برای بررسی حالات و رفتار بیمار او را در موقعیتهای متفاوت قرار میدهد و پس از برسی حالات و رفتار بیمار به حذف اشکالات موجود در وی میپردازد. در حقیقت کارگردان با واقعی ساختن موقعیت ایجاد کرده موقعیتی که به نفع بیمارش میباشد آن را طوری پیش میبرد و آیندهای را ترسیم میکند که فرد دلش میخواهد به آن دست یابد. موفقیت این روش بیشتر از همه مدیون مذاکره است، این مذاکره میتواند بین نقش اول (بیمار) با کارگردان (پزشک معالج) باشد یا بین فرد بیمار با فرد دیگری صورت گیرد (البته با تشخیص پزشک معالج) و اطمینان بین بیمار و پزشک ایجاد میشود و به بیمار اجازه میدهد تا تمام احساسات خود را بیرون بریزد و آنگاه بیمار حرف میزند و کارگردان سعی میکند با دقت حرفهایش را بفهمد و برای رفع مشکلاتش اقدام نماید. آنگاه با دادن نقشی جدید به بیمارش (نقشی که جدا از وجود اوست) سعی میکند روحیهای بهتر برایش ایجاد کند. در یک مثال ساده برای درک بیشتر تئاتر درمانی میتوان گفت که دو خواهر و برادر در کودکی مشغول بازی بودند، شب بود و هوا تاریک. برادر ماسک چهرهای وحشتناک را بر صورتش زده و در حیاط پشت پنجره اتاق خواهرش میایستد. دختر با دیدن چهرهی وحشتناکی که در تاریکی ایستاده وحشت زده میشود و بیهوش بر زمین میافتد. از آن روز به بعد هر شب کابوس میبیند و در خواب جیغ میزند. شناسایی مشکل موجود در روحیهی این دختر به عهدهی پزشک روانشناسی است که تخصص ویژهای در این زمینه دارد حال اگر این پزشک از تئاتر درمانی استفاده کند. محیطی را ایجاد مینماید که دختر چند سال پیش در آن قرار داشته یعنی خصوصیات همان شبی را که ترس تمام وجودش را گرفته اما این بار سعی میکند ماهیت حقیقی چهرهی وحشتناک را برای دختر آشکار کند یعنی با برداشتن ماسک از روی صورت برادر به او بفهماند که این فقط یک شوخی بچهگانه بوده است. اینکه تا چه حد این بیمار، پزشک و حرفهای او را باور کند به اطمینان ایجاد شده که قبلاً به آن اشاره شد، برمیگردد. حال اگر اطمینان وجود داشته باشد دختر خیلی راحت مسئله را باور میکند و کابوسهایش به پایان میرسد. کاربرد تئاتر در حل بحران روحی افراد و دیگر جنبههای زندگی به قدری است که نمیتوان آن را نادیده گرفت مثلاً برای تأثیر گذاشتن بر کودکان از خواندن داستان استفاده مینمائیم داستانی را تعریف میکنیم که شخصیت اصلی یا همان خصوصیات بد فرزندمان را داشته باشد و یا اشتباهات او را انجام دهد و داستان را به سمتی پیش میبریم که شخصیت اصلی که در حقیقت همان فرزند ماست از اشتباهش پشیمان شده و قول دهد که دیگر آن را تکرار نخواهد کرد. تئاتر همان داستان به اجرا در آمده است و بچهها عاشق اینگونه داستانها میباشند که اینگونه نمایشهای آموزشی در جاهایی مثل مهد کودکها و کودکستانها که جمعی از بچهها در آنجا حضور دارند بیشتر جواب میدهد. خیلی وقتها راحت با تعریف کردن یک داستان آموزشی یا انجام نمایشی بطور غیرمستقیم مشاهده میکنیم که فرزندمان دیگر آن بچهی نامنظم نیست. بند کفشهایش را خودش میبندد و یا شبها ساعت 9 به رختخواب میرود. میگویند تئاتر درمانی در مراکز و اشخاصی چون (بیماران روحی، مدارس، بیمارستانها، خانوادهها و فشار آموزشی) کاربرد دارد. باز خیلی دلم میخواست تأثیر این نوع درمان را در جاهای مختلف مورد بررسی قرار بدهم و به اطلاع شما برسانم اما متأسفانه متوجه شدم که در گلستان از این روش آموزش استفاده نمیشود و هیچ متخصصی هم وجود ندارد تا بتواند جوابگوی سؤالات ما باشد. این گزارش بر اساس اطلاعات اندکی که شنیده بودم، تهیه شده است تا بدانیم چنین روشی وجود دارد و استانمان از آن بهرهای نبرده است.به امید روزی که برای کسب اطلاعات در زمینه تئاتر درمانی از کارشناس این رشته در استان استفاده کنیم ...
نویسنده : الهام حاجیلری