مقالات

۲۲ مهر ۱۳۸۸

منیژه محامدی متخصص تئاتر درمانی (Drama Therapy) و فوق لیسانس تئاتر از دانشگاه ایالتی کالیفرنیا سانفرانسیسکو است. وی از سال ۱۳۵۲ تا به امروز به عنوان مدرس در دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، دانشگاه هنر، موسسه جهاد دانشگاهی، کالج سانفرانسیسکو، کالج المیرا- کالیفرنیا و کلاسهای مختلف تئاتر در تهران و شهرهای سنخوزه و برکلی کالیفرنیا، مشغول به فعالیت بوده است.

" پرواز برفراز اشیانه فاخته" ، " مسئلهیی نیست"، "بداهه سازی در تئاتر"، " روز از نو" و ... از جمله آثاری است که وی در طول این سالها به زبان فارسی برگردانده است. وی همچنین مقالات مختلفی را پیرامون مباحث تئاتردرمانی و نمایش در مطبوعات کشور ارائه داده است.

" آنتونی و کلوپاترا-۱۳۴۴"، " داستان کریسمس-۱۳۴۵"، " رام کردن زن سرکش-۱۳۵۰"، " رویای نیمه شب تابستان-۱۳۵۲" از جمله اولین کارهایی نمایشی محامدی در طول سالهای ۱۳۴۴-۱۳۵۵ در کشور آمریکا است. بعدتر در فاصله زمانی سالهای ۱۳۵۶ تا به امروز وی در حدود ۵۰ اثر ارزنده دیگر را در قالب تئاتر، نمایشنامه، سریال و فیلم داستانی به جامعه هنری ایران عرضه کرده که میتوان از این میان به " آن طرف رودخانه-۱۳۵۶"، " حکومت نظامی-۱۳۶۰"، " تبعه دست دوم-۱۳۶۲"، " شب در شب-۱۳۶۹"، "چشم در برابر چشم-۱۳۷۳"، " شازده کوچولو-۱۳۷۶"، "سووشون-۱۳۸۱" و " چشم اندازی از پل-۱۳۸۴" اشاره کرد.

محامدی علاوه بر عضویت و کارگردانی آثاری در گروههای گلدن تردپروداکشن و سانفرانسیسکو مایک تروپ آمریکا، یکی از اعضای فعال آکادمی تئاتر درمانی آمریکا است و به تئاتر درمانی در کلینیکهای خصوصی لوسآنجلس و آموزشگاه روان درمانی برکلی مشغول بوده است. علاوه بر این وی کنفرانسهای متعددی را در حوزه تئاتر درمانی در دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه برکلی کالیفرنیا ارائه داده است. به این بهانه پیرامون "نمایش" و "نمایشدرمانی" و وجوه مشترک این دو، با وی به گفت و گو نشستیم.

فصل مشترک نمایش و نمایش درمانی پالایش روح انسانهاست، در نمایش این پالایش برای کلیت تماشاگرها بروز پیدا میکند و در نمایشدرمانی صرفاً برای شخص درمانجو.اولی صرفا برای آرامشبخشیدن و پالایش روح تماشاگر است و این دیگری برای درمان و مرمت روح خستهٔ درمانجو. در نمایش و همینطور نمایشدرمانی، ابزاری که مورد استفاده قرار میگیرد، عناصر نمایشی است با این تفاوت که در نمایش، این عناصر در کنار بازیگر فرصتی را فراهم میآورند تا تماشاگر ارتباط خوب و مناسبی با اثر و فضای آن برقرار کند، در حقیقت کارگردان با طبقهبندی این عناصر و ابزار شرایطی را مهیا میکند تا روح تماشاچی را به نوعی درگیر کند. اما در نمایش درمانی این طبقهبندی انجام نمیگیرد و درمانگر اجازه میدهد تا نمایش به همان شفافیتی که در ذهن درمانجو نقش بسته به عمل تبدیل شود و اثرات خود را در درمانجو به جای بگذارد. در نمایش اولین مسئلهای که حائذ اهمیت است ذهن بازیگر است، یک بازیگر باید قوی باشد، قوی نه از نظر هیکلی بلکه از نظر ذهنی، یک بازیگر باید تمرینهای بدنی داشته باشد، خودش را برای حرکتهای مختلفی که ممکن است در نمایش وجود داشته باشه آماده بکند، باید نفس، صدا و فنبیان قوی و مناسبی داشته باشد. به طور کلی یک بازیگر از لحاظ فیزیکی و درونی کاملا مسلط است و تمرینهای مختلفی میکند تا بتواند شخصیتی را که برایش تعیین شده به خوبی نشان بدهد. این مباحث در نمایش درمانی به این وضوح اتفاق نمیافتد. چرا که هدف اجرای کار نمایشی نیست. و ضرورتی برای استفاده ازعناصر نمایش و ابزارهای نمایشی نیست. در نمایشدرمانی با شرایطی که گاهی درمانگر فراهم میکند و گاه توسط خود درمانجو بطور بداهه اتفاق میافتد، شرایطی فراهم میشود تا با کمک هنر نمایش درمانجو را به گذشته، حال و آیندهٔ زندگیاش پیوند بزنیم و او را از شرایط بدی که گرفتار آن است و از آن رنج میبرد نجات دهیم.

ما انسانها در زندگی نقشهای مختلفی را ایفا میکنیم، از صبح تا شب هزاران نقش مختلف را بازی میکنیم، در برخوردی که با نزدیکانمان داریم، تا با افراد مختلفی که در سطوح مختلف جامعه ملاقات میکنیم. در حقیقت ما مرتبا با ماسکهای مختلف خودمان را در معرض نمایش آدمهای دیگر قرار میدهیم. همین امر در رواندرمانی از طریق نمایشدرمانی به شکل خاصتری در درمانجو بروز پیدا میکند. در این موارد خود درمانجو آگاه نیست که چه عواملی یا چه رفتارهایی باعث شده که او به شرایط فعلی که در آن قرار دارد، و از آن رنج میبرد نزدیک شود. درمانگر از طریق بداههسازی لایههای درونی ذهن درمانجو را آشکار میکند. در نمایش بداهه سازی داریم، به این منظور که بتوانیم تخیلمان را قوی کنیم، تمرکز بهتری داشته باشیم و خلاقیتمان را بالا ببریم. در نمایشدرمانی ما از خلاقیت، تمرکز ، سفرهای ذهنی و تمامی امکاناتمان استفاده میکنیم برای اینکه مشکلات درمانجو را بازسازی کنیم، بشناسیم و بفهمیم. بازسازی هر مشکلی، از بارمنفی و مصیبت اولیه آن میکاهد. به عنوان مثال وقتی که جریانی را در خیابان مشاهده میکنید، یک نوع هیجان به سراغتان میآید، وقتی آن را برای دیگری تعریف میکنید نوع دیگری از هیجان را در خود احساس میکنید، وقتی که برای بار دوم آن را بازگو میکنید سطح دیگری از هیجان را در خود میبینید، بنابراین در سطوح مختلف، لایههای مختلفی از هیجان داریم. به این طریق یک بیرون ریزی بوجود میآید و باعث میشود تا درمانجو درون خود را به بیرون منتقل کند. و از بار فاجعه و مشکلی که داشته به مرور بکاهد. درست مثل تمرینهایی که درنمایش متداوم انجام میشود تا بازیگر حس نزدیکتری را به شخصیتی که برایش تعیین شده بگیرد، در نمایش درمانی هم این تمرینها انجام میشود با این تفاوت که هدف درمانگر در اینجا تسکین دردها و مشکلات ذهنی،جسمی درمانجو است.

نمایش نیز، این ویژگی را بطور ذاتی در خود دارد. در حین تماشای یک نمایش، تماشاگر خود را جای شخصیت نمایش میگذارد، و از همراه شدن با نمایش لذت میبرد. گاهی ذهن تماشاگر آنقدر دقیق به بازسازی وقایع میپردازد که کاملا همزادپنداری میکند با شخصیت، و متوجه میشود که نمایش میتواند زندگی او، رابطههای او و روند اتفاقاتی که ممکن است در زندگی او بیفتد را عوض کند.

در تجربیات شخصی خودم، اتفاقاتی از این دست بسیار بوده است. به عنوان مثال، تماشاگری داشتم که در آمریکا ۵۲ اجرا از نمایش " پرواز برفراز آشیانه فاخته" را تماشا کرد و بعد از هر اجرا برای من نتهایی مینوشت. ابتدای کار، یادداشتهای او مفهومی برای من نداشت اما به مرور و با گذشت اجراهای بعدی کمکم یادداشتهای او معنا و مفهوم خود را آشکار کرد. بعدتر که با او آشنا شدم، متوجه شدم که او یکی از بیماران بیمارستان روانی است که ۴ سال در آن بیمارستان بستری است، بعد از صحبتهایی که با پزشک معالج او داشتم، به این نتیجه رسیدیم که تماشای این نمایش تاثیرات بسیار خوبی روی او گذاشته و به روند درمان او کمک بسیاری کرده است. از این اتفاقات در دنیای نمایش بسیار میافتد اما نمایشدرمانی، شکل درمانی دارد و درمانجو به جلسات نمایشدرمانی میآید تا آرامش روح و روان خود را بدست آورد.

در جلسات نمایشدرمانی، هیچ وقت اجازه حضور تماشاگر را نمیدهیم چراکه حضور یک آدم بیرونی، درمانجو را مجبور میکند که نقش بازی کند و خودش نباشد، در نمایشدرمانی ما نمیخواهیم که درمانجو، شخصیت خاصی را بر اساس متن خاصی بازی کند - هر چند در بسیاری از موارد درمانگر بر اساس سابقه بیمار متنی را از قبل آماده میکند- بلکه درمانگر از درمانجو میخواهد تا شخصیتهای مختلف را بازی کند تا به شخصیت اصلی خود برسد. و حضور یک بیننده ممکن است حواس درمانجو را پرت کند، و آن بیرونریزی که مطلوب درمانگر است به علت حضور تماشاگر میسر نشود. در نمایش درمانی، گاهی ما گروههایی داریم که در گروه همه افراد با هم پیش میروند، ارتباطهای خوب و سازنده با هم دارند، رودربایستی برایشان بیمفهوم است، بنابراین حضور شخصی خارج از این مجموعه ممکن است فعالیت همه افراد را دچار مشکل کند.

 تهیه متنظیم :آمنه فرخی