مقالات

۰۳ ارديبهشت ۱۳۸۹

هنر نمایش و عناصر تئاتر و درام در هر جامعه ای ، خاستگاهی دارد . عناصر شکل دهنده نمایش در مراسم آئینی و مذهبی جوامع امروزی ، همچون گذشته از اهمیت برخوردار است . باید متذکر شد که تئاتر ، تنها یک شکل هنری متعلق به گروه و دسته و یا مکان خاصی نیست . از نظر مردم شناسان ، تئاتر از قدمتی دیرینه برخوردار است ، بطوریکه در جهان معاصر می توان نشانه هایی مستند از تئاتر هزاران سال پیش را در جوامع ابتدایی مشاهده کرد .

اغلب محققان معتقدند که سرچشمه تئاتر ، داستانسرایی است و روایت کردن قصه و شنیدن آن ، عمده ترین ویژگی تئاتر در همه جوامع است . افسانه ها ابتدا درباره شکار یا جنگ بوده که به تدریج بر شاخ و برگ آن افزوده شده است . آثار بدست آمده از هزاران سال قبل ، نشان می دهد که انسان به شنیدن و روایت این افسانه ها علاقه مند بوده است . در مراحل بعدی تاریخی ، داستانهایی از اهلی کردن حیوانات ، کشاورزی ، سفالگری و ترک کوچ نشینی بر آن افزوده شده است .
تئاتر و درام از دو تا سه هزار سال پیش در چند نقطه دنیا به شکل امروزی ، شکل گرفته است . حوزه تمدن یونان / حوزه تمدنی بیزانس / حوزه تمدنی آسیا شامل هند ، ژاپن ، چین و ایران / انواع نمایشهای تراژدی ، کمدی ، عروسکی ، آئینی ، مذهبی و نقالی هریک در دوره ای در این مناطق رواج داشته و سپس با افول مواجه شده است .
اما عناصر نمایش در داد و ستد مداوم تمدنها و جوامع با یکدیگر ، بر هم تاثیر گذاشته و گاه حتی دگرگون شده اند . این دگرگونی در قرن بیستم ، سرعت بیشتری به خود گرفت و به خاطر وجود رسانه ها و تبادل فرهنگی بین کشورهای مختلف ، شکل واضح تری یافت . به این ترتیب ، هنر که قدمتی به اندازه عمر انسان بر روی کره زمین دارد ، از غرب تا شرق جهان ، با تحولاتی مواجه شد که بخش عمده آن ، مدیون تحقیقات مردم شناسان و محققان فرهنگی بود / محققانی که به جوامع دور دست رفتند و یافته های ارزشمندی از غنای فرهنگی و هنری این جوامع را به دیگران ارائه کردند . این تحقیقات در حوزه دانش هایی چون زبان شناسی و جامعه شناسی ، موجب تحول شد و هنرمندان عرصه هایی چون نمایش یا موسیقی را به بازنگری در دانسته هایشان واداشت .
هنرهای تجسمی ، معماری ، صنایع دستی ، موسیقی و نیز ساختار قصه ها و داستانهای شرقی ، در غرب مطرح شد و مورد توجه قرار گرفت . " جلال ستاری " نویسنده و اسطوره شناس ایرانی درباره تاثیر خیره کننده شرق بر غرب و تغییر روال زندگی هنری در اروپا می نویسد : " ترجمه کتاب هزار و یک شب ، در پیدایی و حاکمیت روحیه و ذهنیتی نو مشتمل بر خیال پردازی و شور و هیجان در سخن و نوشتار ، در جامعه عصر لویی چهاردهم و لویی پانزدهم ، نقشی انکار ناپذیر داشته است . این کتاب ، تحسین بزرگان ادب و هنر را برانگیخت و در آثار رمانتیک اروپا تاثیری شگرف گذاشت . "
تاثیر از شرق ، ابتدا در حد موضوع ( سوژه ) و جذابیت آن بود ، اما کم کم ساختار را در بر گرفت و در غرب ، قصه ها و نمایشنامه هایی با شیوه روایی شرق و موضوعات آن ، توسط نویسندگان و کارگردانان نمایش ، مورد استفاده قرار گرفت .
"
‌ژان کلود کری یر " Jean -Claude Carriere کارگردان و نمایشنامه نویس فرانسوی یکی از کسانی است که در این زمینه تجربیات مهمی دارد . او از علاقمندان به فرهنگ آسیا و ایران است و نمایشی را به نام " گردهم آیی پرندگان " براساس کتاب " منطق الطیر " عطار به روی صحنه برده است . وی در این زمینه می گوید : " فرید الدین عطار ، شاعر و عارف ایرانی در قرن 12 میلادی در نیشابور می زیسته است . عطار از پدر ، شغل طبابت را آموخت و دکانی برای فروش انواع و اقسام گیاهان دارویی و غذایی داشت . اما شهرت او به دلیل آثاری است که مملو از نشانه ها ، روایتها و رموز عرفانی در حوزه تمدن اسلامی ایران است . "
وی سپس به کتاب "‌ منطق الطیر " سروده عطار اشاره کرده و می افزاید ، این کتاب را می توان زبان پرندگان و یا گردهم آیی و اجلاس مرغان نیز ترجمه کرد . منظومه ای طولانی است که بیش از چهار هزار بیت با مضمون سیر و سلوک عرفانی دارد .
منطق الطیر ، سفر جادویی ، دشوار و پر مخاطره اما شیرینی را روایت می کند که مملو از دامها و وسوسه های زمینی است . این سفر در صورت موفقیت ، به بالاترین و مطلوب ترین مقصد منتهی می شود .
منظومه " منطق الطیر " داستانی کامل و سرشار از تمثیل دارد. شخصیت ها همه پرنده هستند که پس از بحث و جدل های فراوان ، در جستجوی یافتن پادشاه اسطوره ای خود - سیمرغ - ، سفر را آغاز می کنند . این داستان ، قصه انسان هاست که در دریای متلاطم زندگی ، همواره در حال سفر کردن ، به جلو می روند .
"
ژان کلود کری یر " و " پیتر بروک " Peter Brook ، نمایشنامه " مجمع مرغان " را در کشورهای زیادی به روی صحنه بردند و با استقبال فراوان روبرو شدند . سخن عطار بعد از هشت قرن توانست با مخاطبان بسیاری در قرن بیستم ارتباط برقرار کند . در اجرایی که سال 1980 از این نمایش بر صحنه رفت ، قالی های بزرگی بر روی صحنه پهن شده بود و سفر مرغان ، در قالب حرکت بر روی قالیچه ها روایت می شد . همه نشانه های طبیعت و صحنه حذف شده بود تا ذهن تماشاچی برای تخیل ، آزاد باشد . این ترکیب کاملا ً ایرانی ، نقطه آغازی برای تحول جدی در عرصه نمایش در تئاتر مدرن غرب به شمار می رود .
بی تردید در سالهای اخیر ، دیدگاه تئاتری غرب ، درارتباط و تاثیر مستقیم از نمایش شرقی بوده است . سفرهای پیاپی کارگردانانی چون بروک به شرق بویژه کشورهای افغانستان ، پاکستان ، هندوستان و ایران و ثبت مشاهداتشان از شیوه های نمایشی این کشورها ، تئاتر غرب را دگرگون کرد .
فرد دیگری که پیوند ناگسستنی با تئاتر شرقی دارد ، "‌ برتولت برشت " Bertolt Brecht ، نویسنده ، کارگردان ، شاعر و نظریه پرداز آلمانی است که آثار نمایشی او در جهان تئاتر معروف است . او در تحولات تئاتری قرن بیستم نقش عمده ای ایفا کرده و بسیاری او را از پیشگامان تئاتر پست مدرن معاصر می دانند . " برشت " ، علاقه خاصی به تئاتر شرق بویژه نمایش های چین و ایران داشت . او معتقد بود که آینه تمام نمایی از زندگی ، در نمایشهای شرقی وجود دارد . برشت از تکنیک فاصله گذاری در نمایش ایرانی سود جست و روش جدیدی را ابداع کرد که به آن " بیگانه سازی " می گفت . در این روش نمایشی ، به شیوه های گوناگون به بیننده یادآوری می شود که این یک نمایش است و با رویداد اصلی و واقعیت ، فاصله دارد که تماشاچی باید به آن توجه داشته باشد . این تکنیک در بازی بازیگران ، ادای دیالوگ ها و یا ترفندهایی چون تغییر یا حذف دکور یا موسیقی به کار گرفته می شود .
خوب است بدانید که در نمایش های ایرانی بویژه تعزیه ، این تکنیک از صدها سال پیش وجود داشته است . به عنوان مثال ، بازیگر در ابتدا یا میانه نمایش ، خطاب به تماشاچیان ، از واقعیت نقش خود سخن می گوید . او با شخصیت های مثبت نمایش همدردی می کند و گاه کارهای شخصیت منفی را مورد مذمت قرار می دهد .
حتی در بعضی تعزیه ها ، بازیگر لباس یا کلاه نمایش را به گوشه ای می اندازد و به سوگواری برای مصائب قهرمان اصلی داستان می پردازد . این تکنیک در پیوند با مضمون نمایش مورد استفاده قرار گرفته و از نمایش شرق ، وارد نمایش غربی شده است . نمایشی که به خاطر تفاوت ماهیت آن با نمایش ایرانی ، از این شیوه در جهتی همسو با اهداف خود سود برده است .
واقعیت این است که در طول تاریخ ، زبان نمایش ، زبانی متغیر بوده است : نمایش ، زمانی حکایتگر تجربه های ملموس زندگی بشر بوده و در مقاطعی ، از اندیشه ها و رازهای ذهنی او حکایت کرده است . انسانها در تمام دنیا ، اگرچه تفاوتهایی در رنگ و نژاد و مذهب و زبان دارند ، اما در حقایقی چون اعتقاد به خدا و ایده آل هایی چون صلح دوستی و عدالتخواهی ، از نقاط مشترک زیاد برخوردارند . این نقاط اشتراک به آنان کمک می کند که از یافته های هنری دیگران بهره ببرند و آن را در ترکیب با دانش و هنر خود ، به شیوه ای نوین عرضه کنند . به این ترتیب است که هنر ، روز به روز در تعامل ملل با یکدیگر ، تکامل می یابد و رشد می کند .