مقالات

۱۰ آبان ۱۳۸۸

از :چیستا یثربی - تئاتر درمانی در ایرانمقوله ای چندان شناخته شده نیستبعضی آن را یکی از زیر شاخه های هنر نمایش می دانند و بعضی به لحاظ وا‍ژه «درمان»، آن را یکی از روش های صرف روانشناسی برای درمان بیماران روانی می شناسند و به همین دلیل آن را قابل استفاده برای عموم نمی دانند و تنها تصویری که از آن دارند، پدیده مرموزی مثل هیپنوتیزم در اتاق روانکاو است .از سوی دیگر، روانشناسان ما هم از این روش درمانی در کلینیک استفاده نمی کنند و تا به حال استقبالی از این روش در ایران به عمل نیامده است. این امر به چند عامل باز می گردد 1– استفاده از افسانه ها و قصه ها فولکلوریک: دانش آموز را در نقش شخصیت های شناختهشده‌قصه قرار می دهیم و از او می خواهیم که در لحظات حساس قصه به جای آن ها تصمیم بگیرد و عمل کند. دست خلاقیت او باز است تا هر کرای که خود صلاح می داند انجام دهد، این کار او، موفق به برون ریزی احساسات واپس زده خود می شود و درعین حال قدرت تصمیم گیری و عمل را پیدا می کند. این یک شیوه جرأت آموزی است که کودک را برای موقعیتهای بعدی زندگی آماده می کند و درعین حال شیوهتفکر سازگارانه را به او می آموزد؛ این که وقتی با مشکل مواه می شود، چه باید بکند.
۲- یک قصه را تا نیمه برای دانش آموزان تعریف می کنیم و از آن ها می خواهیم که هر کدام بنا به تیخل خود قصه را با بازی نمایشی تمام کنند. تمام کردن قصه، محملی برای ابراز تخیل، احساسات و عواطف کودک است. طریقه ای که کودک قصه را تمام می کند، برداشت او از موقعیت و زندگی خود نشان می دهد.
۳- از کودکان می خواهیم که با یک شخصیت خیال یا شناخته شده حرف بزنند. این شخصیت در کنار آن ها حضور دارد و کودک می تواند هر چه بخواهد به او بگوید. بعد، از یکی دیگر از دانش آموزان می خواهیم که در نقش شخصیت خیالی به کودک جواب دهد. حتی معلم هم می تواند وارد این بازی شود . به این ترتیب کودک را درگیر یک دیالوگ می کنیم. به او فرصت می دهیم که خودش را باز گو کند. در عین حال، امکانی فراهم می آوریم که در فضایی راحت و بدون تشویش، او را هدایت کنیم.
۴- علاء الدین و چراغ جادو: یکی از بچه ها غول زندانی شدهچراغ جادوی دیگری می شود و حاضر است که تمام فرامین او را اجرا کند. نوع فرمان هایی که کودک می دهد، انتظاری او را از روابط مطلوب، زندگی و اطرافیانش نشان می دهد. غول می تواند فرمان های او را تصحیح و نظر خود را در مورد فرمان ها ابراز کند. تمام بچه های کلاس می توانند در ان حد نقش غول را بازی کنند و نسبت به فرامین دانش آموز، واکنش نشان دهند.
۵- استفاده از تئاتر در آموزش مواد درسی: معلم همراه بچه ها وارد بازی می شود و دانش آموزان را در حین اجرای یک نمایش به سفر خیالی می برد. آن ها می توانند به هر کجا که می خواهند سفر کنند؛ وارد یک تابلو یا نقشهجغرافیایی شوند، وارد یک مسئلهریاضی شوند، یا این که به دوران شاعران باستانی ایران بازگردند و به زبان آن ها سخن بگویند. حتی می توانند شخصیت نویسندگان و شاعران سده های گذشته را بازسازی کنند. در طول این سفر اکتشافی، هر کدام از بچه ها نقشی به عهده می گیرد. و با هم نکات تازه ای را یاد می گیرند. هر بار بنا به موضوع آموزشی یا تربیتی که معلم در نظر دارد، مقصد سفر تغییر می کند. یک بار در طول نقشه جغرافیایی حرکت می کنند، بار دیگر به یک دوره تاریخی خاص مثلاً عهد صفوی باز می گردند. حسن این نمایش گروهی این است که تمام شاگردان کلاس می توانند در سر جای خود در آن شرکت کنند و گاهی به فراخور بازی و راهنمایی معلم یکی از آن ها از جا بلند می شود، به وسط کلاس می آید و سفر را هدایت می کند، این سفر بستگی به هدفی دارد که معلم برای کلاس در نظر گرفته است. اگر معلم با کلاسی ناهنجار از نظر اخلاقی روبروست، می تواند اهداف تربیتی را برای شاگردان در نظر بگیرد.
۶- مرور و تعریف کردن درس به طور دسته جمعی: معلم با یک جمله شروع می کند و هر کس به دلخواه جمله ی بعدی را می گوید. دانش آموزان می توانند محتویات درس را با عمل نمایش نشان دهند. هر کس جمله ای نگوید می سوزد و از بازی بیرون می رود.
۷– تعریف درس به شکل برنامه های تلویزیونی: درس را به قطعات مختلف تقسیم می کنند و هر قسمت آن را به شیوه ای اجرا می کنند؛ بعضی قسمت های آن ر اگویندگان اخبار به شکل خبری بیان می کنند، بعضی قسمت های دیگر را در قالب یک نماش کوتاه یا فیلم مستند نشان می دهند؛ بعضی قسمت ها را مثل آگهی تجارتی تبلیغ می کنند. بعضی را به شکل مسابقه معلم می تواند ابتکاراتی را نشان دهد؛ مثلاً نکات درسی یا تربیتی را روی آن تأکید دارد، به بچه ها به عنوان موضوع بدهد و از بچه ها بخواهد که آن ها را به شکل آگهی های جذاب تلویزیونی در بیاورند و جلوی کلاس ، مقابل بچه های دیگر اجرا کنند. هر چقدر این آگهی ها جذاب تر باشد، معلم بچه ها را بیشتر تشویق می کند.
۸– بازی هزار و یک شب: هر یک از بچه ها مطلی را از درسی یا زندگی خود نقل می کند (موضوع سخن به هدف معلم بستگی دارد). دانش آموز باید موضوع را طوری نقل و اجرا کند که دانش آموزان دیگر خسته نشوند. هرگاه دانش آموزان از پیگیری مطلب او خسته شوند، او می سوزد و باید بنشیند . دانش آموزان می توانند برای او تنبیهی معین کنند؛ مثلاً این که برای بچه ها یک لطیفه بگوید یا آن ها را به یک خوراکی دعوت کند. شرط این بازی آن است که مخاطبان علاقه و توجه خود را به موضوع از دست ندهند. این شیوه برای تقویت اعتماد به نفس، تمرین سخنوری، خلاقیت، تمرکز و جسارت دانش اموزان در بیان مطالب خویشتن است. در عین حال، با انتخاب محتویات درسی می تواند نقش آموزشی هم داشته باشد. این شیوه طریقه سخن گفتن صحیح در سیمنار، کنفرانس و مقابل جمع را به کودک می آموزد.
۹– از کودکان خواسته می شود تصویرهایی از خودشان پای تخته بکشند و یا یک موجود دیگر را همذات پنداری کنند؛ یعنی خود را یک حیوان، گیاه یا شیء معرفی کنند و یک جمله، تنها یک جمله در معرفی خود، زیر تصویرشان بنویسند.« من ... هستم» این شیوه، طرز برداشت کودک را از خود و عزت نفس او نشانی می دهد
۱۰- کودکان یک دایره در وسط کلاس تشکیل می دهند. یک نفر وسط دایره می چرخد و به هر یک از بچه های دیگر نگاه می کند و یک جمله می گوید. این جمله می تواند از موضوع درس انتخاب شود یا این که از محتویات زندگی دانش آموز باشد.
۱۱– شخصیتی آشنا از یک قصه انتخاب می شود؛ مثلاً گنجشک دم بریده یا علاء الدین یا حتی شخصیت هایی از قصه های شاهنامه یا مثنوی معنوی؛ مثلاً سیاوش در داستان سیاوش یا طوطی و بازرگان مثنوی. همزمان همهاعضای گروه ، نقش آن شخصیت باید به آن پاسخ گوید. این کار می تواند با شخصیت های آشنای تاریخ هم انجام شود؛ مثلاً معلم از سعدی می خواهد یک مسئلهریاضی را حل کند و یا اینکه از فارابی می خواد که خوش خط تر بنویسد یا این که به تمام شاعران، نویسندگان ، دانشمندان و پزشکان سده های پیش یک دیکته می گوید و به آن ها نمره می دهد.
۱۲- گل خندان: بچه ها یک دایره می بندند . یک نفر در وسط می ایستد، می چرخد و افراد هر کدام چیزی را برای او آرزو می کنند. در پایان، کودکی که در وسط ایستاده باید با موقعیتی که همه این آرزوها برایش به وجود آورده در سر کلاس حاضر شود . در اینجا دانش آموزان با اهمیت واقعی یا خیلی آرزوهای خود از نزدیک آشنا می شوند.
۱۳- سنگ صبور: هر یک از کودکان یک سنگ صبور دارد که در خلوت خود با آن در دل می کند. این درد دل ها می تواند به صورت زمزمه باشد و اگر دانش آموزی تمایل داشت، می تواند با صدای بلند درد دل خود را بیان کند. این شیوه به کودک اجازهتخلیه ی عواطف، هیجانات و احساسات سرکوفته اش را می د هد. معلم بین دانش آموزان می چرخد و او تنها کسی است که می تواند به درد دل های آن ها گوش دهد. کودکان در بیان درد دل آزادند. حتی می توانند از معلم، پدر و مادر، مدیر و شیوهزندگی خود شکایت کند.
۱۴– الهام از بازی های ایرانی: می توان بازی های ایرانی را با اندکی تغییر به یک نمایش تبدیل کرد؛ مثلاً در بازی تخم مرغ گندیده، توپ به دست هر کس می که رسد، باید وسط دایره بیاید و برای گروه، دربارهخودش حرف بزند. این کار برای تقویت اعتماد به نفس کودک بسیار مفید است، در عین این که می توان با کمی ویرایش و حذف و اضافه، کل بازی را به یک نمایش کوچک تبدیل کرد.
۱۵- افسانهدختر خاموش: در بسیاری از افسانه ها با شخصیتی مواجه هستیم که ساکت و غمگین است و به هیچه وجه با دیگران ارتباط برقرار نمی کند. یکی از بچه ها، نقش این شخصیت را بازی می کند، بقیه یکی یکی جلوی او می آیند و او را به حرف زدن وا می دارند. هر کس او را بخنداند یا به ارتباط برقرار کردن وا دارد، موفق شده است.
۱۶- یک نوار برای بچه ها پخش می شود، محتوای آن بسته به هدف معلم می تواند آموزشی یا تربیتی باشد (قصه علمی یا تربیتی) بچه ها به نوار گوش می دهند و در همان حال به آنچه گوش میدهند، فکر می کنند. معلم در حین پخش نوار، آن را خاموش می کند و اسم هر کس را که صدا می کند آن فرد باید جریان تفکرش را در آن لحظه با صدای بلند اعلام کند: مثلاً بگوید موقع گوش دادن نوار، به چه فکر می کرده است. این شیوه، به کودک تمرکز، حضور ذهن و نحوة‌ تفکر خلاقانه را می آموزد.
۱۷- درس پرسیدن به روش غیر مستقیم: بچه ها معمولاً از امتحان و درس جواب دادن گریزانند. یک شیوهغیر مستقیم برای پرسش درس، طرح معماست. طرح معما در بسیاری از قصه های ایرانی و خارجی وجود دارد. قهرمان برای رسیدن به هدف خود باید به معماهایی پاسخ دهد هر بار که پاسخ درست باشد، به او پاداشی داده می شود؛ مثلاً از دروازه ممنوع عبور می کند و یا طلسم دیو را باطل می کند و ... معلم می توان به بچه ها امکان مشورت گروهی برای پاسخ دادن به سؤال ها را بدهند و به این ترتیب، روحیههمکاری گروهی را در بچه ها تقویت کند و آن ها را به تلاش برای یادگیری وادارد. در عین این که، به دلیل نمایش بودن این شیوه، اضطراب حاصل از امتحان کاهش می یابد.
درا ینجا فقط چند روش نمایشی درمانی – آموزشی مثال زده شد. در تمام آن ها قصد بر این است که بر اهمیت گروه و حرکت گروهی تأکید شود و تا حد امکان از افسانه ها و قصه های ایرانی – شرقی برای تحریک و پرورش ذوق آفرینندگی دانش آموزان استفاده شود و البته در کنار این پرورش ذوق، آموزش وهدایت تربیتی نیز مد نظر گرفته می شود.
این کار علاوه بر جنبهسرگرمی و هنری، فوائد عملی هم دارد؛ از جمله کودک را برای ایفای نقش های واقعی آماده می کند و یا رفتارهای اجتماعی و تکاملی او را بهبود می بخشد. کودک به کمک بازی نقش می تاند کنش ها و نگرش های نقش را یاد بگیرد، و از طرفی این شیوه به عنوان مشوق برای شرکت در گروه تئاتر عمل می کند. چون تمام مسائل در حال و هوایی آزاد و تفریحی تحقق می یابد، نه خشک و رسمی و ضمناً روحیه ی گروهی را بالا می برد. زیرا هر فرد باید به اهداف گروه نیز یاری برساند. درصحنهبازی، معلم هم می تواند دخالت داشته باشد و تجسم آن افرادی باشد که بیمار منبع قدرت به حساب می آید.
هنگامی که کودک بتواند به همان شکل که با معلم ارتباط صحیح برقرارمی کند، با اشخاص دیگر نیز ارتباط یابد، رشد پیدا کرده است. به این ترتیب ، رفتارهایی که در طول تئاتر – زندگی یاد گرفته می شود، در موقعیت های واقعی زندگی به اجرا گذاشته می شود.
این نوع کار به کودک اجازه می دهد که از خودش در اینجا و حال شروع کند و تا مرز توانایی هایش به پیش برود. کودک در این بازی های نمایشی به دلخواه خود رفتار می کند و شخصیت خود را به طور کامل می شناسد و می شناساند و به قول «ویرجینیا اکسلاین» یک دورة‌ اندیشیدن و انجام کاری مستقل را می گذراند. در نمایش درمانی هدف این است که کودک «خودش» شود. یادمان باشد که در کار تئاتر با کودک،‌ او باید فرماندهمحیط خود باشد و به عنوان مهم ترین اشخاص جلوه کند؛ کسی که مثل شخصیت های کارتون، قدرت جادویی دارد و قادر به انجام هر کاری است . او باید آنچه را که هست بی پروا بگوید و نشان دهند و معلم نیز چنین فضایی را در کلاس پدید می آورد. این روشی است که برای ایجاد هماهنگی میان آنچه در درون فرد است و اشکار ساختن این خود درونی به صورت رفتاری بارز و آشکار که البته در کنار این هدف و جنبه های سرگرمی آن، مسائل آموزشی را نیز می توان مد نظر داشت.

فهرست منابع:
۱– گروههای رویاروی: کارل راجزر، ترجمهفرهاد ماهر، انتشارات رشد، ۱۳۶۹.
۲- آنتونن آرتو: جلال ستاری، نمایش، ۱۳۶۸.
۳- مفهوم نقش در روان شناسی اجتماعی: اسپینله، ترجمهابوالحسن سروقد مقدم، آستان قدس، ۱۳۷۲.
۴- بازی درمانی: ‌ویرجینیا اکسلاین، ترجمهاحمد حجاران، کیهان، ۱۳۶۹.